چهارشنبه, ۰۱ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۱۳
مادر چقدر پیر شده کاش یک نفر / راضی شود که راز تو را بازگو کند

عشقش کشیده پیرهنت را اتو کند

یک نامه را به خاطر عطر تو بو کند

در بین روزنامه و آمار و لیست­ها

با اضطراب نام تو را جستجو کند

وقتی که نیستی بنشیند کنار در

با قاب عکس کودکی­ات گفت­وگو کند

تا کی به انتظار تو چشمش به سمت در...

تا کی لباس خاطره­ها را رفو کند؟

او سال­ها به خاطر تو گریه کرده است

حقّش نبود و نیست به این حال خو کند

مادر چقدر پیر شده کاش یک نفر

راضی شود که راز تو را بازگو کند

سروده ساجده جبارپور

منبع: چشمه آیینه، گزیده شعر کنگره ایثار / به کوشش داریوش ذوالفقاری، معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران، انتشارات مهر تابان 1395.



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده