وصیت نامه پاسدار رشید اسلام شهید عباس آقایی
متن وصيت نامه پاسدار شهيد عباس آقايي که در 21 رمضان سال 1360 مصادف با شهادت مولاي متقیان علي (ع) بر روي نوار كاست ايراد فرموده بودند...

نوید شاهد ایلام
 
بسمه تعالي
متن وصيت نامه پاسدار شهيد عباس آقايي فرمانده سابق پاسداران ايوان غرب كه در تاريخ 21 رمضان سال 1360 مصادف با شهادت مولاي متقیان علي (ع) بر روي نوار كاست ايراد فرموده بودند.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، ربّ الشهداء و الصدیقین
ان الله اشتري من المؤمنين انفسم و اموالهم بان لهم الجنةسوره توبه آيه 111
شايد براي پيروان راه حق و پويندگان حقيقت و ايمان آورندگان به توحيد و معاد تنها مفهوم همين آيه كه قطره اي از درياي بيكران نور قرآن است كافي باشد كه خداوند از بنده ي ناچيز خود چه چيزي را خريداري مي نمايد و در عوض چه ها كه به او عطا نمي كند نازلترين ، ناچيزترين و ناقص ترين بها، در مقابل بالاترين ، والاترين و نادرترين كالا(شهادت)
 شهادت هدفي ست كه همه كس ياراي رسيدن بدان نيست و مسيري ست كه هر از راه  رسيده اي توان قدم نهادن و پيمودن آن نيست. مگر مؤمنين و آنان كه در انتها و سر حد هر سير تكاملي خويش ، تنها عبودشان كه الله است، قرار داشته باشد.و يا در هر تحركشان به قول امام سجاد (ع) از من الله و به الي الله و در جهت رضاءالله باشد و آن وقت است كه اگر اين آرمان تحقيق يابد، مؤمن در هر مقطع و زمان و مكاني كه باشد ، آماده ي لبيك به ندايی است.
و اما سخني با شما والدينم و دوستانم قبل از هر چيز به مادرم و اينك مادرم كه از همه كس و از هر چيز بجز هدفم برايم مقدسي، به تو مي گويم كه در پيمودن اين صراط و انتخاب اين هدف و برگزيدن جامعه ي شهادت بر تنم و بالاترين آرزويم همين بود ، هيچ اجبار و تعبدي نبوده است و تنها براي تحقق آرمانهاي مكتب و لبيك به نداي حق مي فرمايد إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ و تنها براي پيوستن به برادرانم از عهد هابيل تا كربلاي خميني كه همواره با نثار خونشان ، دست رد بر سينه هر طاغوتي زدند و با اهداء سرمايه ي حياتشان به خفتگان تاريخ فهماندند كه ما مي رويم تا آنچه از ابراهيم به محمد و از محمد (ص) به اهل بيت و از آنها به اولياء بر حق مسلمين رسيده است زنده بماند و ما مي رويم تا ديگران عبرت گيرند و آنها نيز با نثار حياتشان ، اين وديعه را سالم و در چهره ي واقعي به نسلهاي آينده واگذار نمايند ، تنها به همين خاطر و افتخار اين صراط را انتخاب كردم و مطمئن باشيد بهترين انتخاب است.
مادرم ، پيش از آنكه فرزند تو باشم ، بنده ي خدايم ، تو برايم مقدسي ، عزيزي ، سروري ، اما معبود و هدفم نيستي و براي نيل به هدف ، بايد از همه چيز گذشت، حتي از تو زيرا ما زنده به آنيم كه مكتب زنده است، واي به روزي كه برسد امروز رسيده است .
و مي دانم اين انتخاب براي تو بسيار دشوار است ، اما مادرم ، باز به خود آئيم و كلام خدا را بنگريم كه مي فرمايد:«فانّ مع العسر یسرا، انّ مع العسر یسرا» فاذا فرغت فانصب و الي ربك فارغب ، به به كه چه آياتي
 اگر مي خواهيد روح مرا شاد كنيد هيچ وقت برايم گريه مكن و به خود افتخار كن كه تو نيز به سعادت رسيده اي و جگر گوشه ات را به خدا سپرده اي نه به چيز ديگر پدران ، برادران، ياران و دوستان ، ديگر جايي در اين سرزمين براي زيستن ما نخواهد بود، اگر به رسالت خويش تعهد داشته باشیم.رسالتمان اين است كه علي (ع) مي فرمايد مي فرمايند :ذليل ترين مردم قومي هستند كه كوچه هاي شهرهايشان در زير پاي بيگانگان بلرزد و اينك اين فرموده ي علي (ع) و اين هم ما و اين شهرهاي غصب شده ي و مصيبات وارده ، قضاوت با خودمان.
آري مسلمان كه سهل است، هر فرد كه تعهد انساني داشته باشد، پس از اين همه جنايت ، تحمل و سكوت برايش مفهومي ندارد.
ماردم ، برادرانم ، يارانم و دوستانم به خدا سوگند بدانيد بهترين و با عظمت ترين لحظات شاديم هنگامي است كه پيكرم پس از تطهير بسوي گورستان ، به ميعادگاه برادرانم و عزيزانم كه از ميان جاهليت ايلي و قومي برخاستند و نداي حق را در كريلاي ميمك و ساير صحنه هاي لبيك گفتند، حركات داده مي شود.

آري والاترين ايام آن هنگامی است كه در معيت پروردگار، عزيز و روح الله و اكبر و ساير برادرانم را ملاقات مي كنم(روح الله شنبه اي و اكبر فرجيانزاده كه همرزم بوده اند) و نيز آن زمان است كه براي خود ارزش قائل مي شوم كه مفهوم انسان مسلمان بودن ، يعني سراپا تعهد و مسئوليت و امانت داري در خود ارزش قائل مي شوم كه مفهوم انسان مسلمان بودن يعني سرا پا تعهد و مسئوليت و امانت داري در خود ديده و آن هنگام است كه درك مي كنم و آرمي كه روي سينه ام نصب شده است «و اعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة و من رباط الخیل ترهبون به عدوّ اللَّه» بي تعهد نبودم و من هم به عنوان انساني مسئول ، وظيفه اي كه الله براي تو اي همرزم و اي انسان مسئول و اي مسلمان خادم حسين سپردم كه در اين امانت ، جز تا به دست مهدي رسيدن ، غفلت ، خيانتي بس عظيم است.و اينك من با خونم امام را ياري مي كنم ، در حياتم كه ياري نتوانستم.
والسلام علي من اتبع الهدي
والسلام علي شهداء و الصالحين
واسلام علي شهداء و الصديقين
مروری بر زندگینامه پاسدار شهيد عباس آقايي
 

سردار «شهید عباس آقایی»، فرزند حاجی عباس، سال ۱۳۳۸ در روستای کُله­ جوب بخش کارزان از توابع شهرستان سیروان، زندگی دنیوی خویش را آغاز کرد.

تحصیلات ابتدایی خود را در روستاهای مجاور زادگاهش به پایان رساند. آنگاه همراه خانواده­ اش به ایلام مهاجرت نمود و تحصیلات دوره­ ی راهنمایی و متوسطه را با موفقیت، پشت سرگذاشت. پس از آن به خدمت سربازی فراخوانده شد.

شهید آقایی در سال ۱۳۵۹ وارد سپاه پاسداران شد و به عنوان پاسدار رسمی در این نهاد مقدس، مشغول خدمت گردید. در دوران خدمتش در سپاه، توانمندی های خویش را بروز داد و مسئولیت های بالایی به او تفویض شد. نخست به عنوان فرمانده سپاه پاسداران شهرستان شیروانچرداول منصوب گردید. دیری نگذشت که به عنوان فرمانده سپاه پاسداران شهرستان ایوان برگزیده شد و مسئولیت اداره این نهاد را بر عهده گرفت.

شهید آقایی به سبب مسئولیتی که داشت، مرتب در حال سرکشی و بازدید از مناطق تحت سرپرستی خود بود. او در یکی از مأموریت هایش هنگامی که در مسیر گردنه­ ی پرپیچ و خم قلاجه در حال تردد بود، بر اثر سانحه رانندگی به شدت مجروح شد و سرانجام ۱۴ اسفندماه۱۳۶۲ و در عنفوان جوانی به دیار شهدا پرکشید.

پیکر پاکش، در مزار شهدا، در جوار بارگاه امامزاده علی صالح(ع)، واقع در بخش صالح آباد آرمیده است.

 
 
 
منبع : اداره هنری، اسناد و انتشارات - معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده