نمونه دستخط و انشاء ها
فلسفه زندگی انسان هر قدر هم طولاني باشد روزي به پايان مي رسد و چقدر زشت و بد است كه انسان در اين دنيا بيش از حد به فكر خود و اسباب و آلات اين دنیا باشد...

نوید شاهد ایلام
 
چند نمونه از انشاء های شهید هوشنگ شاهمرادیان
 
موضوع اول :
دل منو برد دنيا و اسباب او                  ز آن كه كسي وفاداري از او نديد

انسان نبايد در اين دنيا دلش را به ماديات خوش كند چونكه چيزهاي كه انسان لازم دارد اخلاق نيكو و خوب و رفتار پسنديده و كردار نيكوست . انسان بايد مؤمن و متدين باشد تا هم در اين دنيا و در دنياي آخرت سعادتمند شود. كساني كه تا به حال ثروت مالي داشته اند ديده ايد كساني كه مال و ثروت فراوان داشته اند آيا وقتي كه از این دنيا رخت بر مي بندند يا دار فاني را وداع مي گويند آيا چيزي به جز دو متر پارچه سفيد بيشتر با خود مي برد پس مال دنيا ارزش اين را دارد كه انسان به خاطر آن احترام و شرف خود بگذرد؟ و اين اسباب و آلات دنيا نيست كه در آن دنيا به درد آدم مي خوردند بلكه اخلاق و رفتار نيكوست و مؤمن و متدين بودن انسان است البته در كنار كارهاي درست و پسنديده انسان براي آرامش و رفاه خود و بعضي از اسباب و آلات دنيا نياز دارد مانند مسكن و از آن چيزها استفاده كنند تا بتواند زيست خود را د اين دنيا تا آنجا كه زندگي به او اجازه مي دهد ادامه دهد و آسايش خود را فراهم سازد و فلسفه زندگی انسان هر قدر هم طولاني باشد روزي به پايان مي رسد و چقدر زشت و بد است كه انسان در اين دنيا بيش از حد به فكر خود و اسباب و آلات اين دنیا باشد و اين زندگی كوتاه و يا دراز مدت فرق نمي كند روزي از اين روزها خداوند كه همه چيز از آن اوست به پايان مي رسد و چه خوب است كه اين زندگي بدور از زرق و برق و آلات و اسباب دنيا باشد و انسانهايي كه اين اسباب و آلات اين دنيا را داشته اند آيا ديرتر مرده اند يا انساني بوده اند كه از عقل و هوش بالاتر و استثنائي تر از بقيه مردم بوده اند پس اين زندگي هر چه ساده تر باشد بهتر و زندگي انسان خوشبخت تر مي باشد و زندگي انسان بسيار خوب مي شود.
وسلام

موضوع دوم :
درباره يكي از عناصر كوه ،بيابان، دشت، صحرا، دريا ، مهتاب و درخت و ماه بنويسيد

موضوع انشاء يكي از عناصر طبيعت: دريا
آب يك عنصر حياطي (حیاتی) كه زندگي انسان بدون آب ممكن نيست آب در همه جا به درد انسان مي خورد آب دريا كه برای ساحل نشينان مانند گوهر است و همن طور هم هست كه مرواريد درون اين دريا به بار مي آيد و غذاي اين مردم و رزق و روزي آن نيز از همين دريا است دريا ماهي را پرورش مي دهد در درون خود دريا براي تابستان خنكي جان و روح شناگران است.
 دريا اين است كه مي گوئيم دريا فقط مهربان و خوب نيست بلكه گاهي خشمگين مي شود و مي غرد و ساحل نشينان را مي ترساند و با آنها بازي وحشتناك می كند. اگر چه دريا هميشه خشمناك نيست بلكه گاهي مهربان و ملايم است و انسان را  با ملايمت و مهرباني در آغوش خود جا مي دهد . آب دريا خوردني نيست ولي از آن استفاده هاي زيادي مي شود آب دريا براي مصارف صنعتي و كشتي و كشاورزي بدرد مي خورد و غيره
آن درياست كه وقتي انسان او را می بيند  به وجه مي آيد و از ديدن آن و موجهاي آرام و صافش روحش آرامش را مي گيرد و در درون خود جاي مدهيد درياست كه غول پيكران مانند نهنگ را در خود پرورش مي دهد و تفاوتي ميان ماهي كوچك و نهنگ بزرگ نمي داند و آنها را مانند هم پرورش مي دهد، و اين درياست كه انسان را به خود مي كشد و عظمت خود را به او نشان مي دهد و اين درياست كه شهرت بعضي از انسانها را به خود اختصاص داده است.

موضوع سوم :


درباره گل انشاء بنويسيد 


به نام آنكه جان آفريد زمين و زمان و مكان آفريد بنام پروردگار خالق
بعيد است در عالم طبيعت چيزي زيباتر و رنگين تر از گل وجود داشته باشد. گل واژه و يا كلمه اي است كه در همه چيزها شركت دارد و وجود گل مايه بهتري يا هر چيزي است. مثلا وجود گل در خانه وجود گل در تأثير در اعصاب و روان انسان وجود گل در كارهاي صنعتي وجود گل در ساختن مواد غذائي و وجود گل در حواس پنجگانه ما  وجود گل در كارهاي طبي و داروئي و  غيره و ... آيا چيزي بغير از گل مي توانيد اين همه گفتن داشته باشد  مطمئناً نمي توان گفت نه زيرا بعضي ديگر از چيزها هستند كه كارهايي انجام مي دهند كه خيلي هم مفيد است ولي هچ چيز به اندازه ي گل ظرافت و نازكي مهرباني را ندارد و حتي وجود گل را مي توان در كلمات با حرفها نيز جست مانند اينكه وقتي كه مي خواهد نامه اي براي دوستي آشنائي و يا ياري بنويسد مي تواند بگويد بنام آنكس كه حرف لام را از گل لاله و حرف ن را از گل نرگس و حرف ب را از گل بنفشه و حرف م را از گل ميخك گرفته و بصورت گل دسته سلامي تقديم مي كنم بله گل هم در پيوند قلبها و در پيوند دوستي ها شريك است پس آيا مي توان گل را يك موجود بي ارزشي دانست گل است كه انسان را به طراوت و دوستي و به باغ محبت كه خود او را آب داده و ساخته مي كشاند و ان انسان است كه در حروف خوبي و در هر كار نيكوئي از گل ياد مي كند آيا مي شود كه انسان در يك دزدي از گل حرف بزند! ولي انسان در يك عروسي و يا در يك كار نيكو و يا در یك احوالپرسي دسته گلي را مي آورد و وفاداري خود را به گل نشان مي دهد . گل كلمه اي است كه الهام بخش شاعران است گل هنوز هم اسرار و زيبائي خود را آشكار نكرده است و اگر باز هم صاحبدلي اهل ذوق پيدا كند مضموني  نو به قوه ي خيال او تقديم مي كند.


مروری بر زندگینامه شهید هوشنگ شاهمرادیان

شهید هوشنگ شاهمرادیان در بیستم بهمن ماه 1355 در روستای کلک از تواع بخش ملکشاهی شهرستان مهران در یک خانواده متوسط و مذهبی چشم به جهان گشود. دوران ابتدائی و راهنمایی را در روستای محل زادگاهش با موفقیت به پایان رسانید و سپس برای ادامه تحصیل به شهرستان ایلام آمد . و دوران متوسطه را در دبیرستان علامه طباطبائی گذرانید.  چهاردهم فروردین ماه 1372 در حین بازی فوتبال به همراه دوست خود به نام قاسم ابراهیمی بر اثر برخورد با مین در منطقه مرزی مهران به درجه رفیع شهادت نائل گشت. روحشان شاد و یادشان گرامی باد.
 
منبع : اداره هنری، اسناد و انتشارات - معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده