خاطرات خانواده، دوستان و همرزمان از شهید امیر امیرگان
يکشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۴۲
سید مصطفی محمد را خیلی دوست داشت محمد نیز در سال ۱۳۶۵ به شهادت رسید فاصله سنی امیر به سید مصطفی زیاد بود ولی او را به جلسات مذهبی و قران می‌برد و امیر علاقه زیادی داشت امیر هم مثل محمد اورا داداشی صدا می‌زد

شهید سید مصطفی الحسینی پسرخاله امیر بود. در فعالیت های فرهنگی و مذهبی در داخل و خارج از کشور سفیر بیداری نام گرفت مادر امیر و دو خواهرش هر سه فرزندانشان را تقدیم به اسلام و ایران نمودند شهید محمد معصومیان دیگر پسرخاله امیر بود مادر مصطفی می‌گوید محمد یک بار پیش من آمد و گفت خاله جان داشتم عکس داداشی را نگاه می‌کردم نور عجیبی از عکس ساطع شد انگار مرا با خودش برد. با تعجب گفت خاله باور می کنی.

سید مصطفی محمد را خیلی دوست داشت محمد نیز در سال ۱۳۶۵ به شهادت رسید فاصله سنی امیر به سید مصطفی زیاد بود ولی او را به جلسات مذهبی و قران می‌برد و امیر علاقه زیادی داشت امیر هم مثل محمد اورا داداشی صدا می‌زد یکبار امیر گفت خواب داداشی را دیدم روی درختی نشسته بود سعی کردم بروم پیش او بالای درخت اما به من گفت امیرجان بالا نیا. گفتم چرا خیلی وقت است که شما را ندیدم دلم برایتان تنگ شده با زحمت خودم را بالا کشیدم داداش کمکم کرد و من رفتم پیش او .

وقتی امیر این خواب را تعریف کرد دلم شور زد امیر پسر با تقوایی بود برخی اطرافیان می گفتند شهادت از سر و روی امیر می بارد.

مادر شهید سید مصطفی الحسینی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده