گزیده ای از وصیت نامه «شهید رحمان راسخی» از شهدای تیر ماه استان ایلام
من براى اين به جبهه مى‌روم تا به تمامى گروهكها ثابت كنم كه ياوه‌گو هستند و دروغ مى‌گويند و مى روم تا ثابت كنم كه اسلام راستين كه اين گروهكها دم از آن مى‌زنند اين نيست كه فقط حرف بزنند و عمل نكنند، بلكه اين است كه راه حسين را ادامه دهند و به آن تداوم بخشند ...

به گزارش نوید شاهد ایلام، من از تمام اقشار ملت مى‌خواهم پشتیبان رهبر و ولايت فقيه باشيد و قلب امام امت را شاد و خشنود سازيد. من براى اين به جبهه مى‌روم تا به تمامى گروهكها ثابت كنم كه ياوه‌گو هستند و دروغ مى‌گويند و مى روم تا ثابت كنم كه اسلام راستين كه اين گروهكها دم از آن مى‌زنند اين نيست  كه فقط حرف بزنند و عمل نكنند، بلكه اين است كه راه حسين را ادامه دهند و به آن تداوم بخشند .
پيام من به خانواده ي خودم: تقاضا مندم كه اگر شهيد شدم راهم را ادامه دهند، و از برادرانم خواهشمندم كه راه من را ادامه دهند در نماز جمعه شركت نمايند و در دعاهايشان دعا براي امام امت از يادشان نرود و شعار مرگ بر امريكا و جنگ ،جنگ تا پيروزي از يادشان نرود و از مادرم خواهشمندم كه در تشييع جنازه ام شركت كند هرگز براي من ناراحت نباشيد تا شايد خدا به شما اجري بدهد. از همسرم خواهشمندم كه از بچه هايم نگه داري كند.

مروری بر زندگینامه شهید رحمان راسخی
شهید رحمان راسخی در سال 1337 متولد شد و از همان اوان کودکی به مکتب رفت و قرآن را فرا گرفت و بعد از سه سال به مدرسه رفت دوران ابتدایی را گذراند که سرپرستی خانواده به عهده او گذاشته شد کار می کرد هیزم می کشید و لقمه نانی برای خانواده اش بدست می آورد اما با آبرو دنیا از بیچارگان و کم دستان روگردان بود مبارزات شهید قبل از انقلاب شروع شد بارها بوسیله مامورین ساواک دستگیر شد در مساجد فعالیت زیادی داشت و بر ضد رژیم شعار می داد.
همگام با انقلاب دوشادوش مردم کار و فعالیت می نمود و سهم بسیار بزرگی در انقلاب داشت مواد آتش زا درست می کرد و برای مبارزه با رژیم پهلوی مجبور به خرید اسلحه شد شبها نگهبانی می داد و روزها تظاهرات می کرد، بعد از پیروزی انقلاب شش ماه در کردستان با مزدوران آمریکایی مبارزه نمود و در جبهه داخلی با منافقین عشق امام در قلبش بود و سراسر وجودش صراط مستقیم و خط امام که همان خط حزب ا... است بود.
با شروع جنگ آواره شدن مردم شهید با مسئولیتی که داشت به جبهه رفت و در حملات زیادی شرکت نمود و پس از بیرون راندن بعثی ها از مهران برای پاکسازی و جمع آوری مین داوطلب شد و زحمات زیادی کشید تا عاقبت در بیست و یکم رمضان همراه با فرماندار  ایلام شهید عبدالصاحب حیدری به شهادت رسید و شهید همیشه آرزو داشت که اسلام پیروز شود و قدس عزیز از دست مزدوران اشغالگر  نجات یابد. شهید همیشه می گفت : که هر کلمه امام به من ایمان تازه ای می بخشد و جان دوباره ی می دهد.ایشان در بيست و دومین روز از تير ماه سال 1361 در منطقه ي مهران به شهادت رسيد.از وي 2 فرزند به يادگار باقي مانده است.مزار اين شهيدگرانقدر در گلزار شهدایعیل صالح (ع) قرار دارد.
**روحشان شاد و راهشان پررهرو **

منبع : اداره هنری، اسناد و انتشارات - معاونت فرهنگی آموزشی- بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده