شهید "محمد سلیمی" در یکی از نامه هاش که دوستش به شهادت رسیده است نوشت: «نفهمیدیم چه نمازی ‌خواندم تمام سجده پر از اشک شد و جلوی چشمانم را خون گرفت اشک برای برای از دست دادن بهترین دوست اشک برای پایان یک زندگی صمیمی...»
سجده هایی از جنس اشک

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران، شهید «محمد سلیمی»، بیست و هفتم آبان ماه 1342 در شهرستان ری دیده به جهان گشود. وی از طریق سپاه به جبهه اعزام شد. این شهید گرانقدر در بیست و دوم بهمن ماه 1364 در اروند رود به فیض شهادت نایل آمد. مزار پاکش در بهشت زهرای تهران واقع است.

متن نامه شهید

به نام الله

شب وداع *** سوختن برای دوست

هنوز نماز مغرب شروع نشده بود صدای موذن از حسینیه شهید همت به گوش می رسید همه مهیای نماز به سوی حسینیه روانه شدیم وضو ساختیم شب جمعه بود قرار بود دعای کمیل خونده شود. احساس تنهایی و غربت می کردم صف های اول و دوم پُر شده بود مجبور بودم در صف های بعدی بایستم در حال جابجایی شدن برای اقامه نماز بودم که یکی از بچه‌های محل مرا صدا کرد ای کاش من نبودم آنجا، ای کاش گوشه‌های من کر می شد و یا زبان گوینده دیگر نمی گفت پیک شوم پیام وحشتناکی از تهران برایم آورده بود.

پیام را گفت: از شنیدنش تمام تنم لرزید و همه وجودم آتش گرفت باورکردنی نبود اما حقیقتی بود که به وقوع پیوست. خدایا چگونه باور کنم شاید اشتباهی شده است شاید خواب میبینم اما نه حرف‌هایم را نیمه تمام گذاشت و گفت: پیکر پاک "مهدی" را صبح امروز تشییع کردند و چه آسان می گفت این کلمات سنگین را و چه بی خیال گذشتند و رفتند و ما را در غم های بیشماری که داشتیم با این غم تازه رها کرد نه بعد از آن نفهمیدیم چه نمازی ‌خواندم تمام سجده پر از اشک شد و جلوی چشمانم را خون گرفت اشک برای برای از دست دادن بهترین دوست اشک برای پایان یک زندگی صمیمی اشک برای از دست رفتن غنچه نا شکفته باغ ایمان ولی من هرگز پرونده او را نخواهم بست. در سینه ام پرونده ای به مظلومیت مهدی باز خواهم کرد و در وجودم ثبت می کنم که "مهدی" جان تو همیشه با منی.

انا لله و انا الیه راجعون/ آن که همیشه به مظلومی تو خواهد گریست من هستم/ محمد سلیمی/ دو کوهه/ بیست و پنجم مرداد ماه 1364

سجده هایی از جنس اشک
منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده