شهید «جواد زرجام» هنگامی که بهجای باران نقرهای گیلان از آسمان جنوب ایران، باران گلوله میبارید در غرب پل کرخه، شاعرانهترین بیت خود را سرود و مستانه در خون خود غلتید تا به دیدار معشوق برود.
شهید حسین خدادوست، جوان فومنی که در قامت یک سرباز ارتش به جبهه رفت و در میمک آسمانی شد، وصیتی از خود بهجا گذاشت که امروز هم شنیدنش تکاندهنده است. از حفظ راه امام گفت، از زنده نگه داشتن جبههها، و از ملتی که باید تا همیشه، در میدان بماند؛ با ایمان، با حضور، با یاد شهدا.
در وصیتنامه شهید علیرضا دلکش آمده است: به افراد حزبالهی توصیه میکنم که شخصگرایی و دودستگی را کنار بگذارند و پیرو خط امام باشند و مبادا انقلاب را فدای سلیقهٔ شخصی خود بکنید.
شهید سلیمان جعفری نصراللهآبادی در سفارش به همسرش گفته است آن روز که ما این مسیر را انتخاب کردیم بهتمامی مسائل که پیشروی ما بود فکر کردیم و حال نیز از اینکه خدمتگزار اسلام و کشورم هستیم بیهیچ تردیدی احساس افتخار میکنم.
شهید دانشآموز «رسول فرجی» تنها چند هفته پس از آغاز سال تحصیلی، مدرسه را ترک کرد تا به فرمان امام لبیک بگوید. او در قامت یک نوجوانِ اهل اشکور، به جنگ رفت و در ۱۶ بهمن ۱۳۶۱ در مریوان به شهادت رسید. وصیتنامهاش، سرشار از شعور دینی، فهم ولایی و دغدغه ترویج فرهنگ اسلام است؛ وصیتی برای امروز.
در وصیتنامه شهید احمد شادرام آمده است: مهدی امامزمان (عج) اول وقت به نماز میایستد و نماز بپا میدارد شما نیز اول وقت به نماز بایستید تا نماز شما با نماز امامزمان نزد خدا برود. سرمایه عظیم شما خدا است.
خاطرهای بامزه از حاج جوشن و صبحانهای که مسیرش را گم کرد
خاطرهای شیرین و بهیادماندنی از حاج حسن جوشن، رزمنده گیلانی و سقای مهربان لشکر ۲۵ کربلا، که یک صبح زود در جبههها، شیر را با دوغ عوض کرد و لبخند را به چهره رزمندگان آورد.
در مردادماه سال ۱۳۶۷ و همزمان با بازدید حضرت آیتالله خامنهای از پادگان هفتتپه و لشکر ویژه ۲۵ کربلا، حاج جوشن با بیانی کوبنده و پرشور، رجزهایی از جنس ایمان و آگاهی سرداد؛ سخنانی که آنچنان نافذ و دقیق بود که رهبر انقلاب، وی را تجلی «درک روشن حزبالله» توصیف کردند.
در یکی از سخنان کمتر منتشرشده حضرت آیتالله خامنهای (مدظلهالعالی) در سالهای پایانی دفاع مقدس، معظمله با بیانی صریح و تحسینآمیز، از قدرت بیان، عمق تحلیل و درک سیاسی حاجی جوشن بهعنوان نماد آگاهی و بصیرت حزبالله یاد کردند.
حامد صابر، کارمند خوشنام اداره بنادر و دریانوردی هرمزگان، در همراهی با خانوادهاش برای شرکت در مراسم هفتم خواهرزادهاش، شهید محمدرضا صدیقی صابر، به زادگاه مادریاش بازگشته بود. اما در دومین حمله دشمن صهیونیستی به این خاندان، او، همسرش مهسا احمری، و پسر ۱۲ سالهشان میلان، به شهادت رسیدند.