
به گزارش
نوید شاهد فارس، شهيد مهران باقري در سال 1343 دیده به جهان گشود. پس از دوران طفوليت به مدرسه گويم رفت و دوران ابتدائي را با موفقيت به پايان رساند و وارد دبيرستان شد و تا سال دوم دبيرستان ادامه داد. برادر شهيد مهران باقري داراي اخلاقي پسنديده و نيکو بود، با ديگران با رویی خوش برخورد مي کرد. در کارهايش بسيار سريع الانتقال بود و همچنين در تمام امورش نظم خاصي وجود داشت. در منزل در کارها به مادرش کمک مي کرد، اوقات بيکاري را به کار ساختماني مي پرداخت، انساني با ايمان و پرهيزگار بود و در هر کاري خدا را فراموش نمي کرد.
در منزل به افراد خانه و ديگران نصحيت مي کرد. يکي از صفات بارزش در جمع توصيه آنان به غيبت نکردن بود به خواندن نماز سروقت بسيار اهميت مي داد و بر آن تأکيد مي کرد. او دوستانش را به مسائل شرعي گوشزد مي کرد، در هر کجا صحبتي از ماديات مي شد مي گفت: ما که براي شکممان انقلاب نکرديم و هيچوقت بدون وضو نمي خوابيد ، با گروه مقاومت مساجد همکاري موثري داشت . شروع جنگ تحميلي مصادف بود با سال دوم دبيرستان او . شهيد مهران باقري بخاطر رضاي خدا و ياري دين خدا تحصيل را رها کرد و در بسيج سپاه نام نويسي نمود تا به کمک رزمندگان اسلام بشتابد. پس از دوره آموزشي به جبهه موسيان اعزام و پس از سه ماه رودروئي با کفار بعثي صهيونيستي به زادگاهش بازگشت میگفت: که من لياقت شهادت را نداشتم. و چون شهيد باقري مقيد به جمهوري اسلامي بود، عقيده اش اين بود که تا نابودي دشمن بايد جنگيد و به همين خاطر به جبهه پيرانشهر (حاج عمران) اعزام شد تا اينکه در عمليات والفجر 2 (در تاریخ 1/5/1362 ) به دست کفار بعثي به فيض شهادت نائل آمد و به ديدار يار شتافت . به اميد ادامه راهش و به اميد شفاعتش .
گوشه ای از وصیت نامه شهید:
پدرم : نصيحتهائي که به من مي کردي فراموش نمي کنم و پاسخي که به شما دادم اين بود که آن بار من لياقت شهيد شدن نداشتم و اين بار به طور واضح در قلبم الهام شده که فداي علي اکبر حسين (ع) مي شوم و خدا اين سعادت را نصيبم مي کند.
انتهای متن/