بسیجی و پاسدار شهید حسين پورحسن؛ شهدای والفجر 2
يکشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۰۱:۰۲
هر تازه دامادی مدتی نزد عروسش می ماند اما حسین تازه دامادی بود که می خواست برای خدایش عاشقی کند، او با عشق رفت .......


نوید شاهد آذربایجان غربی: بسیجی و پاسدار شهید حسین پورحسن دیزجی بهار سال 39 در ارومیه متولد شد. حسین خیلی درس خوان بود اما در اوج انقلاب بخاطر شرکت شبانه روزیش در فعالیتهای انقلاب دیگر نتوانست ادامه تحصیل بدهد و بعد از انقلاب هم به سپاه پیوست. مدتی مسئول بسیج در پیرانشهر بود که سال تیر سال62 ازدواج می کند و 6 روز بعد از ازدواجش، پنجم مرداد سال 62 در منطقه عملياتي حاج عمران، در عمليات والفجر 2، بر اثر اصابت تركش خمپاره دشمن بعثي، به درجه رفيع شهادت نائل گشت.به عشق آسمانی خود می پیوندد.

تازه دامادی که شش رو بعد از ازدواجش شهید می شود ؛ شهید حسین پورحسن


شهيد حسين پورحسن دیزجی، روز پنجم بهار سال 1339 در يك خانواده مذهبي در ارومیه چشم به جهان هستي گشود. 
تحصيلات ابتدائي و راهنمائي اش را در شهرستان اروميه به پايان رساند. سپس وارد دبيرستان شد و تا كلاس سوم دبيرستان ادامه تحصيل داد.
سال آخر دبیرستان بود که مبارزات انقلاب اسلامي به اوج رسیده بود، برای همین جهت پیروی از امام عزیزش، امام خمینی،  فعاليتهاي شبانه روزي و مداومی در راه انقلاب انجام می داد و راهپيمائي ها و تظاهرات نقش فعال داشت.
حسین تمام همت و زمانش را برای انقلاب گذاشته بود و در هر عرصه ای که به انقلاب مرتبط می شد، با تمام وجودش شرکت می کرد و دیگر وقتی برای درس خواندن نداشت برای همین تا کلاس سوم متوسطه توانست درسش را ادامه دهد.
بعد از انقلاب به دستور امام سپاه پاسداران تشکیل شد که حسین هم علاقه شديدي براي خدمت در نهاد مقدس سپاه از خود نشان می داد، تا اینکه  سال 1360، به عضويت سپاه پاسداران درآمد. در اثناي خدمتش، حدود 10 ماه در شهرستان پيرانشهر، مسؤوليت بسيج پيرانشهر را عهده دار بود او علاقه زيادي براي خدمت در كردستان داشت و با شوق کارهایش را انجام می داد؛ به قول دوستانش، وقتي كه در پيرانشهر بود، شبانه روز كار مي كرد. 

شهيد پورحسن، سال سی ام تیر سال 62 ازدواج کرد،  و تنها 6 روز بعد از مراسم عروسي یعنی پنجم مرداد سال 62 در منطقه عملياتي حاج عمران، در عمليات والفجر 2، بر اثر اصابت تركش خمپاره دشمن بعثي، به درجه رفيع شهادت نائل گشت.

هر تازه دامادی مدتی نزد عروسش می ماند اما حسین تازه دامادی بود که می خواست برای خدایش عاشقی کند، او با عشق رفت .......
روحش شاد و يادش گرامي باد

پیام شهید:
«پدرم، مي دانم كه ناراحت نخواهيد شد. پس افتخار كن و ابراهيم و حسين(ع) را به ياد بياور لحظه اي كه حضرت ابراهيم، اسماعيل را به كوه منا برد و لحظه اي كه حضرت حسين(ع)، علي اكبر(ع) را به ميدان فرستاد و آيا اينان غير از رضاي خدا هدفي داشتند و شما امانت خدا را پس داده ايد، مبادا گريه كنيد و. تو را اي مادرم، خواهش مي كنم در مرگم بي تابي و فغان مكن و اگر گريه كرديد چنان نباشد كه دشمن شاد گردد.»

منبع : کتاب یادهای زلال :  نوشته حسین غفاری
اداره اسناد، هنری و انتشارات بنیاد شهید آذربایجان غربی


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده