خاطره ای از زبان آزاده سیاسی دکتر محمد جعفر مروارید
آزاده سیاسی دوران انقلاب محمدجعفر مروارید فرزند آیت اله محمدتقی مروارید در هفتمین روز از شهریورماه 1329 در شهر ایلام دیده به جهان گشود ایشان یک انقلابی بسیار فعال در دوران انقلاب بودند که در اردیبهشت ماه سال 51 لغایت اردیبهشت ماه سال 52 زندانی سیاسی شدند ایشان در حال حاضر پزشک متخصص اطفال هستند و در شهر ایلام خدمت می کنند.
خاطره ای از زبان ایشان در دوران دانشجویی
سال 1351 دانشجوی سال دوم دانشکده پزشکی بودم در فروردین و اردیبهشت آن سال حرکت های وسیع دانشجویی در کل دانشگاه های ایران به راه افتاد که به صورت اعتصاب و تحصن دانشجویی بود و از جمله در مشهد هم این حوادث در دانشگاه به وقوع پیوست در جریان دستگیری تعدادی از دوستان دانشجو نام اینجانب هم برای ساواک لو رفت و در اردیبهشت دستگیر شدم مدت 45 روز در زندان ساواک مشهد در سلول انفرادی بودم بعد از 45 روز به اتهام اقدام علیه امنیت کشور و مخالفت با رژیم شاهنشاهی به زندان وکیل آباد مشهد منتقل شدم در ان جا در بند سیاسی تعدادی از مبارزین هم در زندان بودند در دادگاه نظامی محاکمه شدم در دادگاه اول به دو سال زندان محکوم شدم که در دادگاه تجدید نظر این مدت به یکسال تقلیل پیدا کرد که پس از طی دوران محکومیت از زندان آزاد شدم دو خاطره دارم که به اختصار شرح می دهم :
خاطره اول :
1- هنگامیکه سال اول دانشکده بودم متوجه حضور یک نفر روحانی با لباس روحانیت در دانشکده علوم شدم که متوجه شدم ایشان دانشجوی رشته شیمی هستند در آن موقع روحانیون در دانشکده ادبیات و الهیات و رشته های علوم انسانی دیده می شدند ولی حضور یک روحانی در رشته شیمی در دانشکده علوم برای اینجانب خیلی جالب بود گاهی عصرها می دیدم ایشان به دانشکده می آیند و بعد از بیرون آوردن لباس روحانیت روپوش می پوشند و در آزمایشگاه برای کار حاضر می شوند بعدد از چند ماه متوجه شدم دیگر ایشان به دانشکده نمی آیند و حضور ندارند این مسئله موجب تعجب اینجانب بود در سال 1351 که دستگیر شدم وقتی وارد زندان عمومی و بند زندانیان سیاسی شدم در اولین لحظه ورود به بند زندان متوجه شدم آن روحانی دانشجو که مدتها بود در دانشکده او را نمی دیدم در زندان است مرسوم بود زندانی جدید که وارد می شد همه زندانیان خود را به او معرفی می کردند و او هم خود را معرفی می کرد و این کار با تشکیل جلسه ای در یکی از اطاق های بند انجام می شد در جلسه معارفه بند متوجه شدم آن دانشجوی روحانی رشته شیمی که زندانی است حجت الاسلام سید هادی خامنه ای برادر رهبری هستند.
خاطره دوم