خاطره ی از زبان برادر پرستار شهیده هوران تکش
ایشان در سال 1362 در بمباران هوایی رژیم بعثی عراق به درجه رفیع شهادت نائل آمدند ایشان فردی بودند کاملاً مقید به ارزشها و پیرو ولایت مطلقه فقیه بودند و در مسائل اخلاقی و برخورد مذهبی واقعاً برخوردی عام پسند و برخوردش شایسته داشتند و از لحاظ ارزشها و معنویات صحبت کردن و در وصف ایشان خیلی مشکل است ایشان در همان اوایل با رژیم شاه میانه خوبی نداشتند و مرتب از بیاناتی که امام راحل علیه رژیم شاه می دادند حمایت می کردند و همیشه بر این مقید بودند که فرد مسلمان باید پیرو مطلقه فقیه باشد با توجه به اینکه شغل ایشانپرستار بود و به هر حال پرستار شغلی است که که جامعه به این شغل نیاز دارد و به قول معروف مردم بیشتر با این شغل آشنایی کامل دارند و ایشان روحیه ای داشتند کاملاً عام پسند طوری بودند که خوابگاه و منزل ایشان شده بود به یک بیمارستان و مردم مرتب به منزل ایشان مراجعه می کردند و ایشان به مردم خدمت می کردند و مردم هم ایشان را بسیار دوست داشتند شهید همیشه می گفت من هر کاری که از دستم بر بیاید بریا مردم انجام می دهم و به مردم کمک می کنم و خودمان نیز همیشه می دیدیم که چگونه با مردم با مهربانی رفتار می کردند و آنها را معالجه می کردند و بیشتر وقتها تا پاسی از شب کار می کردند و وقتی که ایشان می گفتیم که چرا استراحت نمی کنی و خانه نمی آیی گفت باید به مردم خدمت کنم و به انها برسم شما خودتان را جای مردم بگذارید و فکر کنید به یک پرستار نیاز دارید و اگر نباشد چه حالی به شما دست می دهد با این قبیل حرفها ما را راضی می کردند و به مردم خدمت می کردند تا در سال 1362 به درجه رفیع شهادت رسیدند . روحش شاد و یادش گرامی باد.