شهدا همچون منظومه شهاب می مانند...
خلاصه ی زندگینامه شهید علیمرد شعبانی
السابقون السابقون اولئک المقربون
به جبهه ميروم تا عهد و پيماني را كه در مساجد و خيابانها با امام خود بستم ادا نمايم.
شهات تصادفي نيست بلكه لياقتي است كه خداوند نصيب بندگان صالح خويش ميكند
براي من ناراحت نباشيد. بخاطر اسلام ناراحت بشويد كه خداي نخواسته روزي شكست نخورد.
با سلام و درود بيكران بر مهدي موعود و نائب برحقش امام خميني و با سلام بر شهداي راه حق و حقيقت و سلام بر پدر و مادر عزيزم كه مرا بزرگ كرده و خونم را تقديم اسلام نمودند. اينجانب بدون هيچگونه زور و اجباري در اين راه گام نهاده ام و هدفم رسيدن بمقصود الله كه همانا شهادت است .
ملت شهيد پرور ايران ضمن عرض سلام شما را به خون شهدا قسم مي دهم كه هميشه از مقام رهبري امام امت و همچنين مسئولين مملكتي پشتيباني كنيد. و نگذاريد كه منافقين كور دل دست اند كار بشوند و اسلام از دست اين ناپاكان ضربه بخورد. هميشه فرزندانتان را به جبهه بفرستيد و از جبهه حمايت كنيد. امروزه امام گفته است بايد بروم بايد لباس رزم بپوشم و بر حادثه دل بنديم.
بيائيد سمند تيز پاي عشق را زين كنيم چون راهيان كربلاي حسيني (ع) اين روزهاي ادامه ي عاشوراي ماست هر روز مان عاشوراست . هر روز هفتاد و دو شهاب عاشق بر روي ني سرود شهادت مي خوانند. آسمان هيچوقت اينهمه ستاره نداشته است. هيچوقت حسينيه دلهامان اينقدر شلوغ نبوده است. اين عصر عصر قيام عاشق است. خفاشها مي خواهند بين ما و خورشيد پرده اي از سياهي بكشند اما نمي دانند كه ما چون ستاره ايم وقتيكه مذهب عشق ما را بفرداي خطر ميكشاند ديگر نبايد بر ماندن و بودن دل بنديم.
بايد به كاروان حسين (ع) بپيونديم. اين دشت ها كه سبز و طرب ناكند انگار پرچم سبز شهداي را قباي تن كرده اند اين دشت ها هميشه طربنا كند و تا هميشه پرواز لاله است و علم آفتاب در اين دشت بر دوش شهدا راست ميماند .
اي نامحرمان عشق بر مرگ سرخي ما اشك تمساح نريزيد ما ديري است بر مرگ سرخي خنديده ايم. اين خنده آور است كه كلاغان در حصار آهن و سيمان بر پر كشيدن مرغان هوا افسوس ميخورند. اينان خود لايق افسوس خوردنند ما سرخوشن باده و صليم.
در گفتار شهدا صداقتي است كه در خورشيد نيست. اين حرف را روزي كه به جمع آنها بپيونديد بهتر درك مي كنيد. وقتي لباس ساده و بي آرايش بسيجيان را بپوشيد و در جمع عاشقان بسيجي باشيد و در نيمه هاي شب زلال اشك آنان را تماشا گيريد. باور ميكنيد كه زندگي جز خوردن و خوابيدن است و آنوقت اگر دلهايتان نپوسيده باشد ماندن را مصيبت ميدانيد. اينها حقيقتي است كه ميگويم اينها حتي يك گوشه اي از حقانیت شهدا نيست اينها هنوز قدرت اسلام را باور نكرده اند. باور كنيد فردا روشني در انتظار ماست. همه ما كارواني هستيم كه در شب جمعه مسير از زمين تا عرش با پاي سر ميرود. و كاروان سالار ما هر شب براي ما درس عشق ميگويد. شهدا همچون منظومه ي شهاب ميمانند. در پايان از پدر و مادر و برادران و خواهرانم و همچنين دوستان و آشنايان حلاليت مي طلبم و تقاضايي كه دارم اينست كه از پسرم حمزه خوب مواظبت كنند. و نگذاريد كه بعد از مرگ من بر همسرم تلخي بگذرد و كاري كنند كه همسرم در خانه ي خودمان بماند ديگر اينرا بهتر درك ميكنيد. و از قول من به تمام كسانيكه بر گردن من حقي داشته اند سلام برسانيد. در ضمن بمدت 3 ماه روزه و نماز قضا دارم بجاي آوريد.
و سلام علي عباد الله صالحين عليمرد شعباني