خاطرات آزاده و جانباز 60درصد محمدرضا فرجی بازنشسته استانداری ایلام از دوران 10 سال اسارت (3)
دوشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۳۳
شفای مریض و گرویدن یکی از اسرا ی الحقی به دین اسلام ...
نوید شاهد استان ایلام : عنوان خاطره :شفای مریض و گرویدن یکی از اسرا ی الحقی به دین اسلام
در سال 1361 در رمادیه اول بودیم یکی از برادران ایرانی که از طایفه الحق (علی اللهی) بود که بر اثر بیماری جفت چشمانش کور شد او را به بیمارستان بغداد منتقل کردند و بعد از معاینات زیادی بهبودی در بینایی او حاصل نشد و در نتیجه او را با چشمانی نابینا به داخل اردوگاه آوردند ، مدت زمانی که مادر آنجا بودیم نابینا ماند از طرف دیگر بعد از مدتی یکی از برادران دینی ما به اسم حسین علیجانی بچه اصفهان که در اتاق 12 قاطع 2 بود جفت چشمان او بر اثر عارضه سر درد شدید مثل همان شخص الحقی نابینا شد او را هم به بیمارستان بغداد بردند بعد از مدتی که در بیمارستان بود به داخل اردوگاه آوردنش و هیچ فایده ای برای بینایی او حاصل نشده بود با چشمانی کور در اردوگاه ماند و خیلی ناراحت در کنار من ابیستاده بود و می گفت خیلی دوست دارم سیمای بچه ها را ببینم یک شب با برادران تصمیم گرفتیم برای شفای چشمان او حدیث کساء را بخوانیم و اینجانب هم خواننده آن حدیث شریف بودم و خلاصه حدیث کساء خوانده شد و بچه ها در آن شب ضجه و ناله و دعای زیاد کردند آن شب جو معنویت خوبی حاکم بود بعد از نماز صبح آقای علیجانی در کنار من ایستاده بود مرا صدا زد و گفت گویا یک روشنایی شبیه به کسی که چشمانش را در مقابل یک لامپ می بندد و باز می کند احساس می کنم ما هم امیدوار شدیم و یک ساعت بعد از آن می گفتیم به لامپ نگاه کن و دستهایمان را جلو چشم او حرکت می دادیم و می گفتیم آیا احساسی دارید؟ چیزی را می فهمید؟ در جواب می گفت سایه ای را می بینم ،به نماز ظهر نکشید حسین علیجانی بینایی چشمانش را دوباره باز یافت و همه بچه ها از خوشحالی گریه می کردند و اشک شوق می ریختند .
یکی از برادران الحق به اسم شمس الدین با دیدن این صحنه عجیب شیعه شد و اعلام نمودند چرا مریض ما خوب نشد در حالیکه این دو یک نوع مریضی داشتند من از الحق بودن به مذهب شیعه اثنی عشری ایمان آوردم و تا آن زمان که در اسارت بودیم در ان اردوگاه متعهد بود به جرائت بگویم اگر نبود لطف خداوند و آن مناجات های با خالق ، احدی از اسر به این شکل به سلامتی بر نمی گشتند.
منبع : اداره هنری ، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام
یکی از برادران الحق به اسم شمس الدین با دیدن این صحنه عجیب شیعه شد و اعلام نمودند چرا مریض ما خوب نشد در حالیکه این دو یک نوع مریضی داشتند من از الحق بودن به مذهب شیعه اثنی عشری ایمان آوردم و تا آن زمان که در اسارت بودیم در ان اردوگاه متعهد بود به جرائت بگویم اگر نبود لطف خداوند و آن مناجات های با خالق ، احدی از اسر به این شکل به سلامتی بر نمی گشتند.
منبع : اداره هنری ، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام
نظر شما