نامه شهید علی حدیدی
به گزارش نوید شاهد ایلام
اي نور شبهاي سياه و تاريك من اي كه اسم زندگي را به من آموختي چه شبها كه در بر گهواره ام نخفتي مادر دوستت دارم و خاك پايت را مي بوسم . اي مادر اي بهارمن آن تو بودي كه اين قامت خشك مرا با آب ديدگانت به بلندي كشاندي و در قلبم ريشه مهر و محبت دواندي
مادر دوستت دارم
بر سر شوري جز مهر تو سودايي ندارم
آن تو بودي اي مادر مهربان من كه هم در غم و هم در شادي من شريك بودي و در گوشم زمزمه زندگي مي خواندي و برايم از خوبي زندگي قصه مي گفتي من هم مي گويم زندگي زيباست اما نه بدون تو مادر مادر مادر زندگي بدون تو رواني سرد و بي روح است كه جاي زندگي كردن هيچ انساني نيست زندگي با تو بهار است و بي تو زمستاني سرد و زندگي را وام دار ، مادر دوستت دارم و در پايت اشك مي ريزم دوستت دارم مادر مادر مادر
مادر اميد عزيزم اگر اذيتي آزاري از من ديدي مرا عفو كن مادر دستم به دامانت اين منم با تني در هم شكسته در اين شب غريب دارم بياد تو اشك مي ريزم و در فكر تو هستم و شب و روز چون شمع بياد تو مي سوزم و اسم تو را در اين شهر ماتم زا هر لحظه به زبان دارم مادر دوستت دارم
آسمان را بي ستاره دريا را بي موج دنيا را بدون تو دوست ندارم مادر و تو اي زحمت كش پناه سايه ي من اي پدر اي كه من بي تو هيچم و با تو درياي پر از نورم اي كه در زندگي بخاطر من و امثال من هميشه در زجر و زحمت بوده ايد و هيچگاه روز خوش به خود نديد ه اي دوستت دارم
اي پدر اي همه چيز من اكنون كه من در اين شهر غريب اسير و گرفتار م ساعت به ساعت و دقيقه به دقيقه بياد تو هستم و شب و روز در فراق تو اشك مي ريزم آري پدر جان اين فرزند بيچاره توست كه غريب است و دور افتاده و اسير است كه هر چه برايم كردي هر چه خوردم هر چه بردم حلالم كن اي پدر اي سرور من كسي كه هميشه بياد توست اي پدر اي مهتاب شبهاي تار من غم دوري تو به خدا قسم رنج مي برم و اين دوري را اصلا به هيچ وجه قابل تحمل نتوانم كرد نمي دانم الان تو چطوري من را فراموش كرده اي يا نه ولي مي دانم كه فراموشم نخواهيد كرد چون تو مهربان هستي آخر مي داني در تمام وجود تو جز محبت چيز ديگري وجود ندارد پدر دوستت دارم
و خودم را خاك پايت حساب مي كنم و تو مادر اي خاطره زندگي من هرگز فراموشت نخواهم كرد. و نام با شكوهت را در قلب كوچك و ناتوانم جاي داده ام و تا ابد در من جايي خواهيد داشت مادر جان من اميدوارم كه هرگز به خاطر من خود را اسير درد و رنج و عذاب نكني وخود را آزار ندهيد و هرگز به خاطر دوري من و غريبي من اشك نريزيد
تا ابد در قلب كوچك و ناتوانم جايي خواهيد داشت
بياد مادر- شاهرود در مورخ شب
خلاصه ی از زندگینامه شهید علی حدیدی
نام پدرش کرم علی و نام مادرش شهید نصرت پور
در سال 1342 در خانواده ی مستضغف در ایلام دیده به جهان گشود . تحصیلات ابتدایی را در شهر ایلام گذراند . دوران راهنمایی را در مدرسه ی رودکی پشت سر گذاست و با شوق فراوان برای اخذ دیپلم راهی دبیرستان امیر کبیر شد ، و توانست دیپلم اقتصاد اجتمایی را در سال 1361 اخذ کند . در حالیکه بر عکس همسالانش ایام تعطیلی را به کار گری می پرداخت تا بتواند به خانواده کمکی کرده باشد . شهید در همان زمان از حکومت طاغوت و ستمشاهی متنفر بود و علاقه مند به دین و دیانت . او عاشق معلمی بود پس از اخذ دیپلم به خدمت مقدس سربازی همت گمارد و پس از 2 ماه آموزشی در پادگان شاهرود به منطقه میمک اعزام و پس از 6 ماه بیست و یکم اردیبهشت ماه 1363شربت شیرین شهادت را در منطقه ی عملیاتی (تنگ بیجار ) سر کشید و در گلزار شهدای علی صالح جای گرفت .