نمونه دست نوشته ها ،شهید مجتبی هواسیان از شهدای 24 تیرماه استان ایلام
يکشنبه, ۲۵ تير ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۳۵
ای باد صبا که بر مزارم میگذری
به مادرم بگویید که دیگر انتظارم را نکشد
می خواهم که تو را درخواب ببینم
نوید شاهد استان ایلام
نمونه ی از یادداشت هاشهید مجتبی هواسیان
ای باد صبا که بر مزارم میگذری
به مادرم بگویید که دیگر انتظارم را نکشد
می خواهم که تو را درخواب ببینم
بیشتر می خوابم که بیشتر درخواب ببینم
گر بدانم مردگان هم خواب می ببینند
می میرم که همیشه تو را خواب ببینم
دل که رنجید خرسند کردن مشکل است
شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است
بار حمالان بدوش خود کشیدن ننگ نیست
زیر بار منت نامرد رفتن مشکل است
تا شقایق هست زندگی باید کرد
به مادرم بگویید که دیگر انتظارم را نکشد
می خواهم که تو را درخواب ببینم
بیشتر می خوابم که بیشتر درخواب ببینم
گر بدانم مردگان هم خواب می ببینند
می میرم که همیشه تو را خواب ببینم
دل که رنجید خرسند کردن مشکل است
شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است
بار حمالان بدوش خود کشیدن ننگ نیست
زیر بار منت نامرد رفتن مشکل است
تا شقایق هست زندگی باید کرد
اسم :آواره
شهرت: سرگردان
جرم:زندگی کردن
محکومیت به نیا آمدن
سن : نوزده خزان
دارایی: غم و غصه و رنج
ای مردمانی که مامور دفن من هستید مرا در تابوت سیاهی بگذارید تا بدانند هر چی سیاهی بوده من کشیده ام ، دستهایم را باز بگذارید تا بدانند چیزی با خود نبرده ام ،چشمانم را باز بگذارید تا بدانند چشم براه بوده ام .
تنها خواهشی که از شما دارم تکه یخی را به شکل صلیبی بر بالای قبرم بگذارید تا با اولین طلوع خورشید آب شود و بجای مادرم بر مزارم گریه کند .
فلک ای فلک ای چرخ گردون خانه ویرانم تو کردی
ای چنین بیگانه از قوم خویشانم تو کردی مهر پدر با دیده گهربار مادر از سرم کوته نمودی این چنین زار و گریانم تو کردی، شب به خانه رفتم و دیدم چراغی روشن آن چراغ عمر من بود که خاموشش تو کردی
شهرت: سرگردان
جرم:زندگی کردن
محکومیت به نیا آمدن
سن : نوزده خزان
دارایی: غم و غصه و رنج
ای مردمانی که مامور دفن من هستید مرا در تابوت سیاهی بگذارید تا بدانند هر چی سیاهی بوده من کشیده ام ، دستهایم را باز بگذارید تا بدانند چیزی با خود نبرده ام ،چشمانم را باز بگذارید تا بدانند چشم براه بوده ام .
تنها خواهشی که از شما دارم تکه یخی را به شکل صلیبی بر بالای قبرم بگذارید تا با اولین طلوع خورشید آب شود و بجای مادرم بر مزارم گریه کند .
فلک ای فلک ای چرخ گردون خانه ویرانم تو کردی
ای چنین بیگانه از قوم خویشانم تو کردی مهر پدر با دیده گهربار مادر از سرم کوته نمودی این چنین زار و گریانم تو کردی، شب به خانه رفتم و دیدم چراغی روشن آن چراغ عمر من بود که خاموشش تو کردی
خلاصه ی از زندگینامه شهيد مجتبي هواسيان فرزند محمد در اولين روز از مهر ماه سال 1345 شمسي در شهرستان ايلام ديده به جهان گشود. وي كه تحصيلات خود را تا اخذ مدرك ديپلم متوسطه پي گرفته بود پس از رسيدن به سن قانوني انجام خدمت نظام وظيفه سربازي در زمان جنگ تحميلي رژيم بعث عراق عليه ملت مسلمان و انقلابي ايران به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پيوست و راهي جبهه هاي نبرد حق عليه باطل شد تا آنكه سرانجام در بيست و چهارم تير ماه سال 1367 بر اثر اصابت تركش در منطقه مهران به شهادت رسيد. مزار اين شهيد در گلزار شهداي صالح آباد قرار دارد.
منبع : اداره هنری ، اسناد و انتشارات - معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام
نظر شما