تو نماندی و عروجت هنوز آبی است ، آبی تر از آخرین لبخندت/ یادی از شهید خلیل جابری شهید 18 ساله
شنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۲۰
صدای کش و قوس خمپاره های بی حیا، صدای یک اوج و دیگر هیچ، من مانده ام و همان صدای سوت خمپاره ای که تو رو برد و من برای باد مثنوی تو را خواهم گفت...
نوید شاهد ایلام
شهید خلیل جابری در سال 1347 در محله سربيشه از توابع شهرستان دهلران در خانوادهاي مذهبي متولد شد پس از مهاجرت به شهردهلران تحصيلات ابتدايي خود را در دبستان دهخدا به پايان رسانيد.
با شروع جنگ تحميلي به شهر آبدانان مهاجرت كرده و تحصيلات خود را تا پايه دوم دبيرستان در رشته رياضي فيزيك ادامه داد و در پشت جبهه به ياري و كمك رساني جبههها ميپرداخت .
درتعطيلات تابستاني سال 65 براساس احساس وظیفه و لبیک به ندای امام و مقتدایش ، حضرت امام خمینی (ره)، روانه ی جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید
پس از دلاوری ها و رشادت های درخشان در دفاع از میهن اسلامی، سرانجام در بیست و هفتم مردادماه 1365 در منطقه مهران به آرزوي ديرينهاش يعني فيض عظماي شهادت نائل آمد
با شروع جنگ تحميلي به شهر آبدانان مهاجرت كرده و تحصيلات خود را تا پايه دوم دبيرستان در رشته رياضي فيزيك ادامه داد و در پشت جبهه به ياري و كمك رساني جبههها ميپرداخت .
درتعطيلات تابستاني سال 65 براساس احساس وظیفه و لبیک به ندای امام و مقتدایش ، حضرت امام خمینی (ره)، روانه ی جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید
پس از دلاوری ها و رشادت های درخشان در دفاع از میهن اسلامی، سرانجام در بیست و هفتم مردادماه 1365 در منطقه مهران به آرزوي ديرينهاش يعني فيض عظماي شهادت نائل آمد
سخن با شهید
صدای کش و قوس خمپاره های بی حیا، صدای یک اوج و دیگر هیچ، من مانده ام و همان صدای سوت خمپاره ای که تو رو برد و من برای باد مثنوی تو را خواهم گفت. که تو نماندی و عروجت هنوز آبی است. آبی تر از آخرین لبخندت.
صدای کش و قوس خمپاره های بی حیا، صدای یک اوج و دیگر هیچ، من مانده ام و همان صدای سوت خمپاره ای که تو رو برد و من برای باد مثنوی تو را خواهم گفت. که تو نماندی و عروجت هنوز آبی است. آبی تر از آخرین لبخندت.
منبع : اداره هنری ، اسناد و انتشارات - مخزن اسناد شهدا
نظر شما