سرباز وظیفه شهید یوسف پناه از شهدای نیروی انتظامی استان ایلام
نوید شاهد ایلام
شهید یوسف پناه در پانزدهمین روز از شهریورماه 1358 در روستای چرداول بلا و تره علیا دیده به جهان گشود. پدرش مراد نام دارد . تا چهارم ابتدایی را در این روستا به اتمام رساند و کلاس پنجم و اول راهنمایی را در کرمانشاه خواند. متاسفانه فقر مالی سد راه تحصیل او شد و مدرسه را با دلی آزرده رها کرد به حرفه مکانیکی روی آورد.
تا حدودی نان آور خانواده شد زیرا سن پدر و مادر به دوران پیری و از کار افتادگی رسیده بود و یوسف ، چشم و چراغ خانواده بود او انسانی متدین و وظیفه شناس بود. زمان سربازیش که فرا رسید ، بریا انجام این تکلیف اجتماعی و دفاع از ارزشهای انسانی و مبارزه با مفسده انگیزان به نیروی انتظامی پیوست .
پس از اتمام دوره آموزشی در بهبهان به قرارگاه مرصاد در گردان 123 روح اله اعزام شد و سرانجام در عملیات علیه سوداگران مرگ در منطقه گورناک ایرانشهر در دوازدهم آبان ماه 1378 به شهادت رسید. پیکر مطهر ایشان در گلزار شهدای روستای بلاوتره شهرستان چرداول به خاک سپرده شد.
او انسانی رنج دیده و ساخته شده بود ، تواضع ، صبر و بردباری ، ایثار و فداکاری و نشاط و شادابی از ویژگیهای برجسته شخصیتی او بود. خانواده و آشنایان را به انجام نماز ، نیکی به مردم و کمک به فامیل های بی بضاعت سفارش می کرد.
در مجلسی که در ان غیبت بود شرکت نمی کرد و یا از آن خارج می شد. در آخرین مرخصی از همه بستگان حلالیت طلبید و پیشگویی شهادت خود می کرد. مادرش می گوید: به من گفت : با کسانی که جنازه من را می آورند برخورد درست داشته باشید.
شهید در وصیت نامه اش می نوسید :
من نمی گویم که به درد دل من گوش کنید بهتر آن است که این قصه فراموش کنید
عاشقان را بگذارید بنالند همه مصلحت نیست که این ناله فرامش کنید
پدر و مادر عزیزم ، شما باید خوشحال باشید که فرزندتان را در راه حفظ اسلام و قرآن هدیه کرده اید.
مادر عزیزم ، به خدایی که بنده او هستم از رفتن من ناله و بی تابی نکنید . در این صورت فردای قیامت نزد حضرت زهرا (س) رو سفید خواهید بود. ازشما طلب بخشش دارم . از برادر و خواهران و پدر عزیزم می خواهم که مرا عفو کنند. امیدوارم در این وادی عشق ، خود را فدا کنم تا شاید به معبودم برسم.
منبع : اداره هنری ، اسناد و انتشارات - معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام
