شهدای بیست و سوم مهرماه استان ایلام
يکشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۴۴
ای شهید، اینک از کرانه ی زمان تا دریای خون، فریاد هر زمان را تو با دستان مردانه ات، دستانی رنگین شده به خون به کشتی پیروزی رساندی. تو را سبزی ایمان، سرخی زبان می خواند در محضر زبان، بیا و برای دل ما از دریای کرامت انسانیت و فداکاری و ایثار بگو.
نوید شاهد ایلام
شهید رحیم باقری فر فرزند اسد در سال 1318 دیده به جهان گشود وی به علت کمبود امکانات و مشکلات مالی فقط تا کلاس پنجم ابتدایی درس خوانده بود و ایشان چون پدرش را قبل از تولد از دست داده بودند از همان دوران کودکی برای کمک به امرار معاش خانواده به کار چوپانی پرداخت . در سن 18 سالگی ازدواج کرد و ثمره این ازدواج 6 فرزند است ابتدا بعنوان راننده در فرمانداری مشغول به کار شد.
در زمان دوران دفاع مقدس از طرف استانداری بعنوان راننده راهی جبهه های حق علیه باطل شد در دوازدهم روز از مردادماه 1362 در در حین جاده سازی در تنگ بینا از ناحیه کمر آسیب دیدند بعنوان جانباز قطع نخاعی بعد از چند سال تحمل درد محرومیت در بیست و سوم مهرماه 1384 به فیض عظمای شهادت نائل آمدند مزار این شهید گرانقدر در گلزار شهدای علی صالح(ع) قرار دارد.
در زمان دوران دفاع مقدس از طرف استانداری بعنوان راننده راهی جبهه های حق علیه باطل شد در دوازدهم روز از مردادماه 1362 در در حین جاده سازی در تنگ بینا از ناحیه کمر آسیب دیدند بعنوان جانباز قطع نخاعی بعد از چند سال تحمل درد محرومیت در بیست و سوم مهرماه 1384 به فیض عظمای شهادت نائل آمدند مزار این شهید گرانقدر در گلزار شهدای علی صالح(ع) قرار دارد.
شهید عبدالحمید عبدالهی فرزند محمد پاشا در دهمین روز از اسفند ماه سال 1333 شمسی در شهرستان مهران دیده به جهان گشود وی که تحصیلات خود را تا کلاس پنجم ابتدایی پی گرفته بود در زمان جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ملت ایران علاوه بر پیوستن به جمع بسیجیان سپاه پاسداران به کمیته جهاد سازندگی استان ایلام نیز پیوست و پس از مجاهدت فراوان سرانجام در بیست و سوم مهر ماه سال 1363 در منطقه ی مهران به شهادت رسید.
روحشان شاد و راهشان پررهرو باد
سخن با شهید
ای شهید، اینک از کرانه ی زمان تا دریای خون، فریاد هر زمان را تو با دستان مردانه ات، دستانی رنگین شده به خون به کشتی پیروزی رساندی. تو را سبزی ایمان، سرخی زبان می خواند در محضر زبان، بیا و برای دل ما از دریای کرامت انسانیت و فداکاری و ایثار بگو.
ای شهید، اینک از کرانه ی زمان تا دریای خون، فریاد هر زمان را تو با دستان مردانه ات، دستانی رنگین شده به خون به کشتی پیروزی رساندی. تو را سبزی ایمان، سرخی زبان می خواند در محضر زبان، بیا و برای دل ما از دریای کرامت انسانیت و فداکاری و ایثار بگو.
منبع : اداره هنری ، اسناد و انتشارات - معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام
نظر شما