مروری بر زندگینامه شهید ایلگه رستمی
دوشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۰۰
فرزندانم را طوری تربیت کنید که راه مرا ادامه دهند چون انقلاب نهالی است که احتیاج به آب و آبیاری دارد و این آبیاری می باید با خون جوانان پاک انجام گیرد...
نوید شاهد ایلام
شهید ایلگه رستمی فرزند داود در سال 1331 در منطقه چوار از توابع استان ایلام در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. دوران ابتدایی را در تنها دبستان شهرستان چوار به پایان برد.
وی به علت فقر مالی موفق به ادامه تحصیل نشد ولی بعد از مدتی به عنوان راننده به استخدام بهداری ایلام در آمد.در دوران انقلاب از هیچ کوششی دریغ ننمود، از مکتبی پاک و سرشار از عشق به امام حسین(ع) ادامه می داد ، چنانکه پیوسته می گفت ما باید مثل امام حسین (ع) شهید شویم تا دین اسلام پیوسته برقرار بماند.
قبل زا جنگ در بخش شیروان چرداول خدمت می کرد و از آنجائیکه علاقه زیادی به انقلاب داشت داوطلبانه عازم جبهه جنگ شد و در حمل و نقل برادران مجروح از جبهه به پشت جبهه از هیچ کوششی دریغ ننمود.
بار اول در منطقه گلان خود و آمبولانس مورد حمله میکهای عراقی قرار گرفتند که در این حمله آمبولانس بکلی سوخته و خود مجروح گردید و بار دیگر در منطقه صالح آباد باز هم مورد حمله میگی قرار گرفت و از ناحیه دست و پا مجروح گردیده و به بیمارستان منتقل شد و با این وصف باز هم دست از مبارزه برنداشت. او همیشه در مقابل مردم می ایستاد و آنان را دعوت به حق و از خود گذشتگی و ایثار می نمود و آنان را ارشاد می کرد و به پشتیبانی از انقلاب دعوت می نمودف هر گاه که در جبهه حاضر می شد آمبولانس را کناری پارک می کرد و خود در سنگر به مبارزه بر علیه کفار می پرداخت تا اینکه در بیست و هشتم آبان ماه 1359 در جبهه ملکشاهی به آرزوی قلبیش (شهادت) رسید.
وی به علت فقر مالی موفق به ادامه تحصیل نشد ولی بعد از مدتی به عنوان راننده به استخدام بهداری ایلام در آمد.در دوران انقلاب از هیچ کوششی دریغ ننمود، از مکتبی پاک و سرشار از عشق به امام حسین(ع) ادامه می داد ، چنانکه پیوسته می گفت ما باید مثل امام حسین (ع) شهید شویم تا دین اسلام پیوسته برقرار بماند.
قبل زا جنگ در بخش شیروان چرداول خدمت می کرد و از آنجائیکه علاقه زیادی به انقلاب داشت داوطلبانه عازم جبهه جنگ شد و در حمل و نقل برادران مجروح از جبهه به پشت جبهه از هیچ کوششی دریغ ننمود.
بار اول در منطقه گلان خود و آمبولانس مورد حمله میکهای عراقی قرار گرفتند که در این حمله آمبولانس بکلی سوخته و خود مجروح گردید و بار دیگر در منطقه صالح آباد باز هم مورد حمله میگی قرار گرفت و از ناحیه دست و پا مجروح گردیده و به بیمارستان منتقل شد و با این وصف باز هم دست از مبارزه برنداشت. او همیشه در مقابل مردم می ایستاد و آنان را دعوت به حق و از خود گذشتگی و ایثار می نمود و آنان را ارشاد می کرد و به پشتیبانی از انقلاب دعوت می نمودف هر گاه که در جبهه حاضر می شد آمبولانس را کناری پارک می کرد و خود در سنگر به مبارزه بر علیه کفار می پرداخت تا اینکه در بیست و هشتم آبان ماه 1359 در جبهه ملکشاهی به آرزوی قلبیش (شهادت) رسید.
قسمتی از وصیت نامه شهید ایلگه رستمی
برادرم اگر من در این راه شهید شدم ناراحت نباشید و سعی کنید راهی که من رفته ام ادامه دهید ، و فرزندانم را طوری تربیت کنید که راه مرا ادامه دهند چون انقلاب نهالی است که احتیاج به آب و آبیاری دارد و این آبیاری می باید با خون جوانان پاک انجام گیرد.
برادرم اگر من در این راه شهید شدم ناراحت نباشید و سعی کنید راهی که من رفته ام ادامه دهید ، و فرزندانم را طوری تربیت کنید که راه مرا ادامه دهند چون انقلاب نهالی است که احتیاج به آب و آبیاری دارد و این آبیاری می باید با خون جوانان پاک انجام گیرد.
منبع : اداره هنری ، اسناد و انتشارات - معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام
نظر شما