کتاب / «غیور ایل من»
سهشنبه, ۰۵ دی ۱۳۹۶ ساعت ۰۰:۳۰
با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران ، به خیل سبزپوشان عاشقی پیوست که خون پاک خود را نثار انقلاب می کردند...
کتاب غیور ایل من
براساس زندگینامه سردار شهید علی غیوری زاده
نویسنده: نورالدین نورالهی
براساس زندگینامه سردار شهید علی غیوری زاده
نویسنده: نورالدین نورالهی
فرمانده گردان شهید علی غیوری زاده فرزند نمام در سال 1332 ه.ش در خانواده ای روستایی از توابع ارکواز ملکشاهی دیده به جهان گشود ، پدرش از شدت علاقه به فاتح خیبر وی را «علی» نام می نهند. علی ، دوران کودکی را در آغوش خانواده اش که سرا پا شجاعت ، صداقت و پاکی و تعهد نسبت به مسائل مذهبی بود گذراند. ایشان از به علت دور بودن از مراکز تحصیلی از فراگیری علم و دانش محروم ماند ، لذا از کودکی در دامن با صفای طبیعت زادگاهش به سوار کاری و تیراندازی پرداخت و از تجربیات پدرش که در این زمینه ها مهارتی خاص داشت بهره ها گرفت.
با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران ، به خیل سبزپوشان عاشقی پیوست که خون پاک خود را نثار انقلاب می کردند ، زیرا سپاه و جنگ دقیقاً همان جایی بود که می توانست نیازهای معنوی و روحی علی را ارضا کند ، و از سوی دیگر هم زمینه بروز استعدادهای نهفته در وجودش را بیدار سازد. او از ستاره های آسمان جنگ بود ، علی بود و علی وار می جنگید و در طول سالهای دفاع مقدس با اینکه در همه صحنه های خطر و عملیاتهای لشکر حضور داشت حتی گامی به عقب ننهاد و به راستی هم کم نبودند صحنه هایی که او یک تنه پا به همراه عده قلیلی از همرزمانش در مقابل تهاجم و پاتک گردانهایی از ارتش عراق ایستاد و با گرفتن تلفات سنگینی از آنان ، مصداق بارز آیه شریفه : « و ان یکن عشرون صابرون یغلبوا مأتین» می شد علی ، در سالهای جنگ نه تنها با دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب مردانه جنگید ، بلکه در سنگر تحصیل و علم هم با پدیده شوم جهل و بیسوادی به نبردی بی امان پرداخت و تا مقطع متوسطه ، پا به پای رزم ، تحصیلش را هم دنبال کرد و انصافاً نبوغ قابل تحسینی داشت . علی جنگ را در حالی سپری کرد که تمام وقت در خدمت گردان بود و به اداره گردان علاقه وافری داشت .
او بارها در جنگ مجروح شد اما استراحتش را هم در گردان گذراند . در عملیاتهای لشکر از جمله والفجر 3 ، کربلای 1، والفجر 10، نصر4، کربلای 10 و دهها عملیات دیگر شرکت داشت. آخرین مسئولیت وی فرماندهی گردان 503 شهید بهشتی بود که در 29 خرداد ماه 1367 در حال دفع تک ارتش عراق در مهران به شهادت رسید. مزار این شهید گرانقدر در گلزار شهدای امامزاده سید حسن(ع) شهرستان مهران می باشد .
با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران ، به خیل سبزپوشان عاشقی پیوست که خون پاک خود را نثار انقلاب می کردند ، زیرا سپاه و جنگ دقیقاً همان جایی بود که می توانست نیازهای معنوی و روحی علی را ارضا کند ، و از سوی دیگر هم زمینه بروز استعدادهای نهفته در وجودش را بیدار سازد. او از ستاره های آسمان جنگ بود ، علی بود و علی وار می جنگید و در طول سالهای دفاع مقدس با اینکه در همه صحنه های خطر و عملیاتهای لشکر حضور داشت حتی گامی به عقب ننهاد و به راستی هم کم نبودند صحنه هایی که او یک تنه پا به همراه عده قلیلی از همرزمانش در مقابل تهاجم و پاتک گردانهایی از ارتش عراق ایستاد و با گرفتن تلفات سنگینی از آنان ، مصداق بارز آیه شریفه : « و ان یکن عشرون صابرون یغلبوا مأتین» می شد علی ، در سالهای جنگ نه تنها با دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب مردانه جنگید ، بلکه در سنگر تحصیل و علم هم با پدیده شوم جهل و بیسوادی به نبردی بی امان پرداخت و تا مقطع متوسطه ، پا به پای رزم ، تحصیلش را هم دنبال کرد و انصافاً نبوغ قابل تحسینی داشت . علی جنگ را در حالی سپری کرد که تمام وقت در خدمت گردان بود و به اداره گردان علاقه وافری داشت .
او بارها در جنگ مجروح شد اما استراحتش را هم در گردان گذراند . در عملیاتهای لشکر از جمله والفجر 3 ، کربلای 1، والفجر 10، نصر4، کربلای 10 و دهها عملیات دیگر شرکت داشت. آخرین مسئولیت وی فرماندهی گردان 503 شهید بهشتی بود که در 29 خرداد ماه 1367 در حال دفع تک ارتش عراق در مهران به شهادت رسید. مزار این شهید گرانقدر در گلزار شهدای امامزاده سید حسن(ع) شهرستان مهران می باشد .
نظر شما