شهید علی محمد خانی از شهدای دی ماه استان ایلام
سهشنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۴۰
در تنگ بیجار همان جایی که پدرش به اسارت نیروهای بعثی در آمد در اثر برخورد با مین باقی مانده از دوران جنگ تحمیلی در حین چرای دام به آرزوی دیرینه خود که همانا شهادت بود نایل گشت...
نوید شاهد ایلام
بسم رب الشهدا و الصدیقین
زندگی نامه شهید علی محمد خانی
به تاریخ بیستم خرداد یکهزار و سیصد و شصت در روستای گلزار بخش چوار در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود.
از همان ابتدا زندگی وی دست خوش اتفاقات ناگواری شد و به نحوی که در دو سالگی پدرش در تنگ بیجار به دست نیروهای متجاوز صدام به اسارت گرفته شد و در چهار سالگی وقتی که هنوز پدرش در بند دژخیمان غاصب گرفتار بود سایه مهر مادری از سرش رخت بر بست و از نعمت مادر محروم گردید.
در غیاب پدر و مادر سرپرستی او و خواهر و برادرانش به مادربزرگ و عمویش سپرده شد.
وی دوران ابتدایی را در مدرسه قدس گلزار و راهنمایی را در مدرسه کمیل گلزار با موفقیت سپری نمود.
دوره متوسطه را در دبیرستان شهید منتظری چوار به پایان رساند.
وی از همان دوران جوانی به تهذیب و تزکیه نفس پرداخت و فرایض دینی را به نحو احسن ادامه نمود خصوصاً نماز اول وقت و روزه ایشان هیچگاه قطع نمی شد و به بزرگترها خصوصا پدرش که از جانبازان و آزادگان سرافراز انقلاب اسلامی می باشد احترام می گذاشت.
جوانی پاک و راستگو بود و با جدیت و احساس مسولیت بیشتر از گذشته درس می خواند و هم به امورات منزل کمک می کرد و با جدیت و تلاش وصف ناپذیر وارد دانشگاه شد و تحصیلات خود را در سطح عالی در رشته برق آغاز نمود ولی پس از گذراندن چند ترم از دانشگاه به دلیل مشکلات به وجود آمده در زندگی تحصیلات خود را ناتمام گذاشت و به خدمت مقدس سربازی عزیمت نمود پس از پایان خدمت با تلاش و کوشش فراوان به پدر و خانواده خود را جهت رفع مشکلات زندگی کمک نمود.
تا اینکه سرانجام در بیست و ششم دی ماه یکهزار و سیصد و هشتاد و دو در منطقه کره پو واقع در تنگ بیجار همان جایی که پدرش به اسارت نیروهای بعثی در آمد در اثر برخورد با مین باقی مانده از دوران جنگ تحمیلی در حین چرای دام به آرزوی دیرینه خود که همانا شهادت بود نایل گشت. و با بدنی غرق در خون به دیار معشوق شتافت. مزار این شهید گرانقدر در روستای چم سید محمد زادگاهش به خاک سپرده شد.
زندگی نامه شهید علی محمد خانی
به تاریخ بیستم خرداد یکهزار و سیصد و شصت در روستای گلزار بخش چوار در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود.
از همان ابتدا زندگی وی دست خوش اتفاقات ناگواری شد و به نحوی که در دو سالگی پدرش در تنگ بیجار به دست نیروهای متجاوز صدام به اسارت گرفته شد و در چهار سالگی وقتی که هنوز پدرش در بند دژخیمان غاصب گرفتار بود سایه مهر مادری از سرش رخت بر بست و از نعمت مادر محروم گردید.
در غیاب پدر و مادر سرپرستی او و خواهر و برادرانش به مادربزرگ و عمویش سپرده شد.
وی دوران ابتدایی را در مدرسه قدس گلزار و راهنمایی را در مدرسه کمیل گلزار با موفقیت سپری نمود.
دوره متوسطه را در دبیرستان شهید منتظری چوار به پایان رساند.
وی از همان دوران جوانی به تهذیب و تزکیه نفس پرداخت و فرایض دینی را به نحو احسن ادامه نمود خصوصاً نماز اول وقت و روزه ایشان هیچگاه قطع نمی شد و به بزرگترها خصوصا پدرش که از جانبازان و آزادگان سرافراز انقلاب اسلامی می باشد احترام می گذاشت.
جوانی پاک و راستگو بود و با جدیت و احساس مسولیت بیشتر از گذشته درس می خواند و هم به امورات منزل کمک می کرد و با جدیت و تلاش وصف ناپذیر وارد دانشگاه شد و تحصیلات خود را در سطح عالی در رشته برق آغاز نمود ولی پس از گذراندن چند ترم از دانشگاه به دلیل مشکلات به وجود آمده در زندگی تحصیلات خود را ناتمام گذاشت و به خدمت مقدس سربازی عزیمت نمود پس از پایان خدمت با تلاش و کوشش فراوان به پدر و خانواده خود را جهت رفع مشکلات زندگی کمک نمود.
تا اینکه سرانجام در بیست و ششم دی ماه یکهزار و سیصد و هشتاد و دو در منطقه کره پو واقع در تنگ بیجار همان جایی که پدرش به اسارت نیروهای بعثی در آمد در اثر برخورد با مین باقی مانده از دوران جنگ تحمیلی در حین چرای دام به آرزوی دیرینه خود که همانا شهادت بود نایل گشت. و با بدنی غرق در خون به دیار معشوق شتافت. مزار این شهید گرانقدر در روستای چم سید محمد زادگاهش به خاک سپرده شد.
نمونه یادداشت و شعر شهبد علی محمد خانی
تنگ غروب
تنگ غروبه خورشید اسیره
می ترسم امشب خوابم نگیره
سیاهی شب چشم هاشو وا کرد
ستاره من تو رو صدا کرد
باز مثل هر شب دیده پنهون
یه مرد عاشق با چشم گریون
آواز می خونه از پشت دیوار
کی خوابه امشب کی مونده بیدار
چرا شب ما سحر نمیشه
گل ستاره پرپر نمیشه
تو شهر خورشید تو امشب چه دوره
تنگ غروبه خورشید اسیره
می ترسم امشب خوابم نگیره
سیاهی شب چشم هاشو وا کرد
ستاره من تو رو صدا کرد
باز مثل هر شب دیده پنهون
یه مرد عاشق با چشم گریون
آواز می خونه از پشت دیوار
کی خوابه امشب کی مونده بیدار
چرا شب ما سحر نمیشه
گل ستاره پرپر نمیشه
تو شهر خورشید تو امشب چه دوره
منبع : اداره هنری ، اسناد و انتشارات - معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام
نظر شما