خواهران عزیزم زینب وار بعد از شهادتم در مقابل سختیها و ناراحتیها مقاومت کنید
جمعه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۰۰:۴۸
باری ای برادران من وظیفه انسانی و اسلامی خود می دانستم که باید برای دفاع از اسلام به جبهه ها روانه شوم، و من هم در این نبرد اسلام و کفر سهیم باشم...
نوید شاهد ایلام
وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ ۖ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ (آیه 193- بقره)
و با آنها بجنگيد تا فتنه باقى نماند و دين، تنها از آنِ خدا شود. پس اگر دست برداشتند، (مزاحم آنها نشويد. زيرا) تعدّى جز بر ستمكاران روا نيست.
و با آنها بجنگيد تا فتنه باقى نماند و دين، تنها از آنِ خدا شود. پس اگر دست برداشتند، (مزاحم آنها نشويد. زيرا) تعدّى جز بر ستمكاران روا نيست.
مادرم : با درود و سلام به تو که چنین فرزندی را پرورش دادی و مرا به این سن رساندی ، مادر جان مرا می بخشی و از تو حلالیت می طلبم چون آنطوری که شایسته فرزندی بود به تو خدمت نکردم .
پدر جان : با تقدیم خالصانه ترین سلام به خدمت تو امیدوارم که مرا ببخشی و از دذرگاه خداوند متعال برای من طلب عفو و مغفرت نمایی.
پدر و مادرم مهربانم برای من ناراحت نباشید چون من راهی را انتخاب کرده ام که امام حسین (ع) در روز عاشورا این راه را پیمود .
پدر و مادرم : نمی دانم این چه عشقی است که با این جذابیت مرا به طرف خود جذب می کند .
هیچ وقت این حالت به من دست نداده است دلم می خواهد هر چه زودتر از این زندان فانی بروم ، دلم می خواهد اگر خداوند قبول کند قطره خونی که دارم در راه رضای خداوند ریخته شود، می خواهم به دشمنان اسلام ثبفهمانم که تا اسلام چنین جوانانی دارد هرگز شکست نخواهد خورد.
مادر جان : من می دانم که دیگر به خانه برنمی گردم می دانم این جاذبه که مرا برطرف خود می کشد چه جاذبه ای است مادرجان تو با رشادت و دلیری خودت باید بعد از شهید شدن من بر دشمنان اسلام بفهمانی که هدف من چه بوده است .
مادرجان : برای من گریه و زاری نکنید چون با این کار دشمنان اسلام شاد می شوند.
مادرجان : برای اینکه من در میان شماها نیستم ناراحت نشو برای این ناراحت بشو که دیگر من نیستم و به اسلام خدمت کنم.
مادرجان : وقتی که مرا یاد کردی می توانی بر سر مزارم بیایی و در انجا به یاد علی اصغر ، امام حسین(ع) در صحرای سوزان کربلا اشک از گونه های خود بر مزارم بریز.
مادرم می ترسم بعد از شهادتم با خراشیدن گونه هایت روح مرا آزرده سازی، ای مادر جزع در فراق دوست خدا ناشکیبایی زشت است جز در دوری از خداوند سبحان .
مادرم می ترسم بعد از شهادتم با خراشیدن گونه هایت روح مرا آزرده سازی، ای مادر جزع در فراق دوست خدا ناشکیبایی زشت است جز در دوری از خداوند سبحان .
مادرجان : از تو می خواهم وقتیکه خبر شهادتم را برای شما آوردند شاد و خوشحال شوی و خداوند را سپاسگزار باشی که فرزندت به آرزوی خویش رسیده است و بازهم از تو می خواهم که برای من زاری نکنی خداحافظتان ای مادر و ای پدر گرامی
با درود و سلام به خدمت برادران گرامیم صیدمحمد، دوست محمد، محمد، هادی، هوشنگ و سیامک با درود و سلام فراوان از خداوند سبحان می خواهم که شما را در تمامی کارها موفق و موید بگرداند و شما را از بندگان مخلص درگاه خویش قرار دهد.
باری برادران از شما حلالیت می طلبم و از شما ها بعنوان برادر بزرگوار درخواست می نمایم. اگر یک موقعی با شما حرف تندی زده و یا در برابر شماها صدایم را بلند کرده ام به بزرگواری خودتان مرا می بخشید و از درگاه خداوند برایم طلب مغفرت و آمرزش می نمایی.
باری ای برادران من وظیفه انسانی و اسلامی خود می دانستم که باید برای دفاع از اسلام به جبهه ها روانه شوم، و من هم در این نبرد اسلام و کفر سهیم باشم.
برادران این راه که من رفته ام راهی است که علی اصغر ها آن راه را انتخاب نمودند و الگوی تمامی مسلمین و مومنان برای مبارزه با کفار و منافقین شدند.
باری ای برادران من وظیفه انسانی و اسلامی خود می دانستم که باید برای دفاع از اسلام به جبهه ها روانه شوم، و من هم در این نبرد اسلام و کفر سهیم باشم.
برادران این راه که من رفته ام راهی است که علی اصغر ها آن راه را انتخاب نمودند و الگوی تمامی مسلمین و مومنان برای مبارزه با کفار و منافقین شدند.
باری برادران برای من ناراحت نباشید و مانند برادر مسلمان به دشمنان اسلام بفهمانید که این راه رفته ام خیلی بالاتر و والاتر از چیزی است که آنها فکر می کنند. باید شماها به آنها بفهمانید که تا اسلام و جمهوری اسلامی ایران این چنین جوانانی دارند هرگز شکست نخواهد خورد.
با درود و سلام به خواهران عزیزم امیدوارم که زینب وار بعد از شهادتم در مقابل سختیها و ناراحتیها مقاومت کنید و شما به مادر و پدرم بگوئید که ناراحت نشوند و شماها به آنها روحیه بدهید و نگذارید که آنها ناراحت شوند خداوند به شماها طاقتی عنایت فرماید که بتوانید در مقابل تمامی حوادث زندگی مقاومت و بردباری کند.رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ(بقره - 255)
مروری بر زندگینامه شهید مهدی موسی زاده فرزند علی در اولین روز از اسفندماه سال 1346 در روستای گل گل ملکشاهی دیده به جهان گشود ایشان در مقطع چهارم دبیرستان مشغول به تحصیل بود که شوق دفاع از وطن باعث شد که وی به عنوان بسیجی وارد لشکر حضرت امیر شود تا اینکه در دوازدهم اسفندماه 1364 در سلیمانیه عراق مورد اصابت ترکش خمپاره دشمن قرار گرفت واز ناحیه سر به شدت آسیب دید وبه درجه رفیع شهادت رسید مزار این شهید گرانقدر در جوار امامزاده علی صالح(ع) قرار دارد روحش شاد ویادش گرامی باد.
منبع : اداره هنری، اسناد و انتشارات - معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام
نظر شما
