نگاهي به زندگينامه طلبه شهيد علي عصمت
مادرم ، گويا رسول الله مرا فرا مىخواند، مادرم مىخواهم ثابت كنم كه مسلمانم و پيرو خط امام حسين و امام هستم . اى مردم آبدانان اى كسانيكه جنازه مرا بر دوش داريد به دستان من نگاه گنيد كه هيچ با خود نبردهام ، به خون ريخته شدهام نگاه كنيد .
اى مردم بدانيد من اين را داشتم كه در راه خدا هديه دادم ، حيف كه يك جان دارم . اى مردم آبدانان اى كسانيكه جنازه من را بر دوش داريد آيا سنگينى جسدم را حس مىكنيد و بدانيد اين تنها مزاحمت براى شما مانده است پس بنابراين فقط معنويات اولى است،اى جوانان و نوجوانان عزيز علم زينت است بنابراين براى كسب علم بكوشيد تا زمانى كه مي توانيد بهره بگيريد و در جستجوى علم باشيد ، به علم تكيه كنيد و به خدا اعتماد.
جوانمرد باشيد كه به خاطر دين پرهيزگار و با تقوى و به وظائف خويش عمل كنيد ، علم را غنيمت شماريد و در كارها دقيق باشيد . اى مردم بدانيد دنيا مانند سايهاى است كه تمام مىشود هر شب مىخوابد و كوچ مىنمايد يا مانند برقى است كه در افق آرزوها مىدرخشد فرض كنيد كه دنيا مجانى به دست شما برسد مگر مسيرش نابودى نيست به هر چه اميد داشته باشى نمىماند خيلى زود شبها دنيا را تغيير مىدهند.
ازدنيا هر چه خواهى برای سفر به آخرت برداريد كه به زودى كوچ خواهى كرد و در اين كار شتاب كنيد كه مرگ بدون ترديد فرود خواهد آمد.
بار خدايا گام و قلب مرا استوار گردان ، اى خداى بزرگوار تو براى تكيهگاهم كافى هستى .
مروری کوتاه بر زندگینامه شهید علی عصمت فرزند امید علی در اولین روز از دی ماه سال 1346 در شهر آبدانان دیده به جهان گشود. وی تحصیلات خود را تا سال دوم راهنمایی پی گرفت و پس از آن به عنوان طلبه به حوزه علمیه وارد شد تا به فراگیری علوم فقهی و اسلامی بپردازد . علی عصمت در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به سپاه پاسداران پیوست و راهی جبهه های نبرد با متجاوزین بعثی گردید تا آنکه سرانجام در دوازدهم اسفند ماه سال 1364 در جزیره مجنون به شهادت رسید. مزار این شهید در گلزار شهدای آبدانان قرار دارد. روحشان شاد و راهشان پررهرو باد.
منبع : اداره هنری، اسناد و انتشارات - معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام