نماز اول وقت
بسم رب الشهداء
آشنايي حقير با شهيد بر مي گردد به زمان جنگ تحميلي و زماني كه شهر مهران سقوط كرد و به دست عراقي ها افتاد خانواده حقير و شهيد در اردوگاه شهيد بهشتي شهر ايلام ساكن شديم در آن زمان اردوگاه و شهر ايلام همه روزه توسط هواپيما هاي رژيم بعث بمباران مي شد و خانواده هاي آوارگان در اردوگاه هم از امنيت كافي برخوردار نبودند و گاهي اوقات هم اردوگاه بمباران مي شد براي در امان ماندن به جنگلهاي اطراف شهر ايلام پناه آورده بوديم با اين وجود از درس و مشق غافل نمانده و سنگر مدرسه را خالي نگذاشتيم بنده و شهيد زمكي در يك مدرسه درس مي خوانديم.
نمره هاي شهيد زبانزد دوستان بود و از هيچ درسي كم نمي آورد اهمیت فراوانی در بجا آوردن واجبات در زمان معين توسط شهيد بودم گاهي در ميان بازي ياري كم مي شد و مشاهده مي شد كه مراد جهت فرضيه نماز بازي را ترك كرده است او هميشه بنده و دوستان را به نماز اول وقت و درس خواندن تشوبق مي نمود و غيبت را دوست نداشت و اگر از كسي در میان جمع نامي برده مي شد رنگ او عوض و گاهي جمع را ترك مي نمود.
در پايان آرزوي صبر و تحمل براي خانواده ايشان و علو درجات براي آن شهيد عزيز آرزومندم
راوی خاطره : سعد الله مرادي فر جانباز هفتاد در صد قطع نخاع
مروری بر زندگینامه شهید مراد زمکی
یکم مهر 1347، در روستای خوشادول از توابع شهرستان مهران متولد شد. پدرش ابراهیم، دامدار بود و مادرش جیران نام داشت. دانش¬آموز سوم متوسطه در رشته تجربی بود. چهارم تیر 1364، در بمباران هوایی شهر ایلام بر اثر اصابت ترکش به کمر، شهید شد. پیکر او در گلزار شهدای بخش صالحآباد از توابع شهرستان زادگاهش به خاک سپرده شد.