امروز شهید می شود
يکشنبه, ۲۴ تير ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۰۴
فریبا که مشغول خواندن قرآن بود و منتظر رسیدن به معبود خویش صدای غرش هواپیماها پنجره ها را لرزاند بمب هایشان را به سر مردم بی گناه خالی کردند و آن هنگام بودکه ...
نوید شاهد ایلام
خاطره ی از شهیده فریبا صابریاز زبان خواهر بزرگوار ایشان
صبح بیست و سوم تیرماه بود ، ماه مبارک رمضان و روزه ، روز عزای شهادت حضرت علی (ع) ، خانواده دور هم جمع بودند و صحبت از بمباران و آوراگی می کردند هرکس چیزی می گفت اما فریبا ساکت ، اما منتظر در گوشه ای نشسته بود زیر لب ، با خود زمزمه می کرد کسی چه می دانست در دل او چه می گذرد ، انگار منتظر کسی بود از او سوال کردند به چه فکر می کنی ؟ گفت در فکر اینم که امروز به شهادت می رسم و خوشحالم از اینکه به این فیض عظیم نائل می شوم اما 8 روز از روزه ام می ماند ، همه او را دلداری دادند و گفتند چرا شهید می شوی مگر قرار است اتفاقی بیفتد آری ساعتها گذشت لحظه لحظه ی ملکوتی اذان ظهر بود فریبا خود را آماده اقامه نماز کرد ، ناگهان آژیر خطر تن شهر را لرزاند و هر کس به گوشه ای دنبال پناهگاهی بود اما فریبا که مشغول خواندن قرآن بود و منتظر رسیدن به معبود خویش صدای غرش هواپیماها پنجره ها را لرزاند بمب هایشان را به سر مردم بی گناه خالی کردند و آن هنگام بود که تن پاک و مطهر فریبا آماج ترکش ها ی دشمن قرار گرفت و ایشان با زبان روزه در حالی که مشغول تلاوت قرآن بود در بیست و سوم تیرماه 1361 (23
صبح بیست و سوم تیرماه بود ، ماه مبارک رمضان و روزه ، روز عزای شهادت حضرت علی (ع) ، خانواده دور هم جمع بودند و صحبت از بمباران و آوراگی می کردند هرکس چیزی می گفت اما فریبا ساکت ، اما منتظر در گوشه ای نشسته بود زیر لب ، با خود زمزمه می کرد کسی چه می دانست در دل او چه می گذرد ، انگار منتظر کسی بود از او سوال کردند به چه فکر می کنی ؟ گفت در فکر اینم که امروز به شهادت می رسم و خوشحالم از اینکه به این فیض عظیم نائل می شوم اما 8 روز از روزه ام می ماند ، همه او را دلداری دادند و گفتند چرا شهید می شوی مگر قرار است اتفاقی بیفتد آری ساعتها گذشت لحظه لحظه ی ملکوتی اذان ظهر بود فریبا خود را آماده اقامه نماز کرد ، ناگهان آژیر خطر تن شهر را لرزاند و هر کس به گوشه ای دنبال پناهگاهی بود اما فریبا که مشغول خواندن قرآن بود و منتظر رسیدن به معبود خویش صدای غرش هواپیماها پنجره ها را لرزاند بمب هایشان را به سر مردم بی گناه خالی کردند و آن هنگام بود که تن پاک و مطهر فریبا آماج ترکش ها ی دشمن قرار گرفت و ایشان با زبان روزه در حالی که مشغول تلاوت قرآن بود در بیست و سوم تیرماه 1361 (23
.رمضان) همان سال به شهادت رسید ، شهادتی که آرزوی دیرینه اش بود .
مروری بر زندگینامه شهیده فریبا صابری
شهیده فریبا صابری در سال 1344 در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود ایشان در دامان مادری مهربان و دلسوز پرورش یافت ، دانش آموزش دوره دبیرستان بود بسیار پایبند به به مسائل دینی و احکام متعالی اسلام بود و به نماز و روزه و عبادات اهمیت خاصی می داد در اوج گیری مبارزات مردم علیه رژیم طاغوت ، در سخنرانی های مذهبی و راهپیمایی ها شرکت می کرد و دوستان خود را به شرکت در سخنراني های دینی و دیگر مسائل سیاسی ، اجتماعی تشویق می کرد . از اعضای فعال کتابخانه سپاه بود و فعالیتهایش را در این زمینه ادامه می داد همیشه دیگران را به داشتن اخلاق نیکو دعوت می کرد ، حسرت می خورد از این که چرا مردها می روند و زنان از نعمت شهادت محرومند .شهادت برای او فوزی عظیم بود واز رسالت سالار شهیدان به خوبی یاد می کرد و می گفت بر ماست که با تمام وجود ادامه دهنده راه سرخ شهدا باشیم ، این شهیده گرانقدر در 23 رمضان1361 که روز احیاء هم بود و شهر ایلام زیر آتش بمب های بعثیون بود با لبانی تشنه چون یاران امام حسین (ع) ندای محبوب را لبیک گفت و جام شهادت نوشید .. روحشان شاد
شهیده فریبا صابری در سال 1344 در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود ایشان در دامان مادری مهربان و دلسوز پرورش یافت ، دانش آموزش دوره دبیرستان بود بسیار پایبند به به مسائل دینی و احکام متعالی اسلام بود و به نماز و روزه و عبادات اهمیت خاصی می داد در اوج گیری مبارزات مردم علیه رژیم طاغوت ، در سخنرانی های مذهبی و راهپیمایی ها شرکت می کرد و دوستان خود را به شرکت در سخنراني های دینی و دیگر مسائل سیاسی ، اجتماعی تشویق می کرد . از اعضای فعال کتابخانه سپاه بود و فعالیتهایش را در این زمینه ادامه می داد همیشه دیگران را به داشتن اخلاق نیکو دعوت می کرد ، حسرت می خورد از این که چرا مردها می روند و زنان از نعمت شهادت محرومند .شهادت برای او فوزی عظیم بود واز رسالت سالار شهیدان به خوبی یاد می کرد و می گفت بر ماست که با تمام وجود ادامه دهنده راه سرخ شهدا باشیم ، این شهیده گرانقدر در 23 رمضان1361 که روز احیاء هم بود و شهر ایلام زیر آتش بمب های بعثیون بود با لبانی تشنه چون یاران امام حسین (ع) ندای محبوب را لبیک گفت و جام شهادت نوشید .. روحشان شاد
منبع : اداره هنری، اسناد و انتشارات - معاونت فرهنگی آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام
نظر شما