مروری بر زندگینامه« بسیجی شهید نبی رضایی) از شهدای مرداد ماه استان ایلام
سهشنبه, ۰۹ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۴۳
با صدور فرمان امام مبنی بر تشکیل بسیج عمومی برای آزاد سازی مهران به تمامی نهادها ایشان نیز با میل و اراده خویش بی صبرانه تشکیل پرونده داد و با چهره ای خندان و نورانی غسل شهادت نمودند و ضمن خداحافظی با خانواده راهی دیار عشاق الهی شدند...
نوید شاهد ایلام
خلاصه ای از زندگینامه شهید نبی رضایی
شهید نبی رضایی فرزند محمد حسین در هفدهمین روز از شهریور ماه سال 1331 هجری شمسی در شهرستان مهران دیده به جهان گشود . وی که به علت فقر و محرومیت منطقه در دوران حکومت پهلوی ، تنها سواد خواندن و نوشتن را دارا بود.از همان دوران کودکی در کارهای کشاورزی و دامداری کمک کار خانواده بود و در آستانه جوانی سنت حسنه ازدواج را به جای آوردند، با همسر و فرزندانش بسان یک دوست برخورد می کردند ، بسیار پرتلاش ، مهربان و دلسوز بودند.
برای تأمین معاش خانواده و کمک به اقوام و آشنایان بسیار مستعد بودند و روزی حلال را اساس و پایه زندگی خود قرار داده و در صداقت و یکرنگی شهره عام و خاص بودند،قبل از شهادت مأمور انتظامات بنیاد مهاجرین بود،علاوه بر کار اداری جهت امرار معاش بهتر خانواده فروشندگی و قصابی هم می کردند،با صدور فرمان امام مبنی بر تشکیل بسیج عمومی برای آزاد سازی مهران به تمامی نهادها ایشان نیز با میل و اراده خویش بی صبرانه تشکیل پرونده داد و با چهره ای خندان و نورانی غسل شهادت نمودند و ضمن خداحافظی با خانواده راهی دیار عشاق الهی شدند.
از آنجائیکه علاقه شدیدی به امام رضا(ع) داشتند و همیشه آرزوی زیارت آن امام بزرگوار را داشتند، روز اعزام به جبهه نیز یک حال و هوای عجیب و دوست داشتنی پیدا کرده بودند، بنا به گفته اقوام آن روز بیشتر از روزهای دیگر بشاش و نورانی بودند و هنگام خداحافظی با یکی از اقوام لحظه بالا بردن و تکان دادن دست برای خداحافظی آن شخص بلافاصله به گریه می افتد و اشک می ریزد.
وقتی از وی سوال می شود دلیل گریه اش چیست؟ در جواب می گوید هنگام خداحافظی آقای رضایی علاوه بر نورانیت چهراش در دستش نیز نوری بود که با بالا بردن دست وی مشاهد کردم ، برای همین مطمئن هستم ایشان «شهید» می شوند.
سرانجام پس از رشادت های فراوان در عملیات والفجر3 در مهران نهم مردادماه 1362 به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و عاشقانه و عارفانه به سوی معبود و معشوق خویش از فرش تا عرش پر کشیدند و اشتباهاً پیکر پاکشان را همراه با شهدای خراسان به مشهد انتقال داده بودند و در آنجا متوجه شدند که ایشان اعزامی از ایلام بوده و پیکر مطهر این شهید گرانقدر که آرزویش زیارت حرم امام رضا(ع) بود به دور حرم طواف داده بودند و این خود معجزه ای بود که آن شهید بزرگوار با توجه به علاقه وافرش به آن امام معصوم با پیکری مطهر به زیارت آقایشان مشرف شوند.
از شهید شش فرزند به یادگار مانده است، مزار مطهرشان در جوار امامزاده علی صالح (ع) قرار دارد.
دو بیت شعر از زبان فرزند تقدیم به پدر
شب همه شب گل رخسار تو مهتاب من است
یاد تو مونس دل در گذر خواب من است
غم تو نان من و خون جگر آب من است
خم ابروی محبتت قبله محراب من است
منبع : اداره هنری، اسناد و انتشارات- معاونت فرهنگی آموزشی - بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام
نظر شما