با خدا معامله می کنم
شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۲۶
مادر از خدا می خواهم که به تو صبری بزرگ عنایت فرماید من با خدا معامله می کنم آنهم چه معامله ای خریدن بهشت به بهای اهدای خونم...
نوید شاهد ایلام
وصیت نامه شهید پرویز باقری
مادر مهربانم ، همسر و فرزندان عزیزم اکنون که چند سال از دفاع مقدس ملت مسلمان ایران به رهبری امام عزیز در برابر تهاجم سر سپردگان عراقی به میهن اسلامیمان که برای نابودی انقلاب اسلامی آغاز شده بود می گذرد خود شاهد بوده اید که لحظه ای از یاد جبهه غافل نبوده ام و همراه با برادران دیگرم اسد و قباد شریفی در جبهه به سر برده ام و با لحظات تلخ و شیرین جبهه و رزمندگان اسلام انس گرفته ام حال که بعد از چند روز مرخصی به سوی جبهه بر می گردم با ایمان به خدا و رهبری امام برای لبیک گفتن به صدای حسین زمان بر می گردم.
مادر جان می دانم مشکلات و سختیهای بسیاری برای بزرگ کردن من کشیده ای و در دل آرزوی بسیار داری شاید دیگر تو را زیارت نکنم ، امیدوارم به خدای بزرگ توکل کنی و صابرانه از همسر و فرزندانم نگهداری نمایی تا بتوانند سربازانی وفادار برای اسلام باشند.
از تو می می خواهم که زحمتهای خود و شیرت را حلالم کنید، از خدا می خواهم که به تو صبری بزرگ عنایت فرماید من با خدا معامله می کنم آنهم چه معامله ای خریدن بهشت به بهای اهدای خونم .
اما همسرم، می دانم چشم به راه بازگشت من هستید به فرزندان نوید بازگشتم می دهی ، اکنون که به جبهه بر می گردم شاید آخرین دیدار باشد از تو می خواهم زینب وار صبر نموده و در تربیت فرزندانمان کوشا باشی و مبادا از یاد خدا غافل نشوی که بهترین پناهگاه فقط اوست و بر او توکل کن من فرمان امام و رهبر جهان اسلام راشنیدم و در این مدت که در جبهه بوده ام شاهدم چگونه امدادهای غیبی رزمندگان اسلام را کمک می کند و به حقانیت دفاع رزمندگان اسلام ایمان دارم و برای اهدا جان بی قابلم در راه خدا و اسلام عزیز کوتاهی ندارم .
با امام عزیز پیمان بسته ام که ای امام عزیز آنقدر در این سنگر می مانم تا بدنم تکه تکه شود و بر تکه های بدنم غنچه بروید .
ای برادران هم سن و سال خودم از حمایت پیامبرگونه رهبری کوتاهی نورزید زیرا او حق است و هر که در راه او نباشد کفر و نفاق ورزیده و سلام.
وصیت نامه شهید پرویز باقری
مادر مهربانم ، همسر و فرزندان عزیزم اکنون که چند سال از دفاع مقدس ملت مسلمان ایران به رهبری امام عزیز در برابر تهاجم سر سپردگان عراقی به میهن اسلامیمان که برای نابودی انقلاب اسلامی آغاز شده بود می گذرد خود شاهد بوده اید که لحظه ای از یاد جبهه غافل نبوده ام و همراه با برادران دیگرم اسد و قباد شریفی در جبهه به سر برده ام و با لحظات تلخ و شیرین جبهه و رزمندگان اسلام انس گرفته ام حال که بعد از چند روز مرخصی به سوی جبهه بر می گردم با ایمان به خدا و رهبری امام برای لبیک گفتن به صدای حسین زمان بر می گردم.
مادر جان می دانم مشکلات و سختیهای بسیاری برای بزرگ کردن من کشیده ای و در دل آرزوی بسیار داری شاید دیگر تو را زیارت نکنم ، امیدوارم به خدای بزرگ توکل کنی و صابرانه از همسر و فرزندانم نگهداری نمایی تا بتوانند سربازانی وفادار برای اسلام باشند.
از تو می می خواهم که زحمتهای خود و شیرت را حلالم کنید، از خدا می خواهم که به تو صبری بزرگ عنایت فرماید من با خدا معامله می کنم آنهم چه معامله ای خریدن بهشت به بهای اهدای خونم .
اما همسرم، می دانم چشم به راه بازگشت من هستید به فرزندان نوید بازگشتم می دهی ، اکنون که به جبهه بر می گردم شاید آخرین دیدار باشد از تو می خواهم زینب وار صبر نموده و در تربیت فرزندانمان کوشا باشی و مبادا از یاد خدا غافل نشوی که بهترین پناهگاه فقط اوست و بر او توکل کن من فرمان امام و رهبر جهان اسلام راشنیدم و در این مدت که در جبهه بوده ام شاهدم چگونه امدادهای غیبی رزمندگان اسلام را کمک می کند و به حقانیت دفاع رزمندگان اسلام ایمان دارم و برای اهدا جان بی قابلم در راه خدا و اسلام عزیز کوتاهی ندارم .
با امام عزیز پیمان بسته ام که ای امام عزیز آنقدر در این سنگر می مانم تا بدنم تکه تکه شود و بر تکه های بدنم غنچه بروید .
ای برادران هم سن و سال خودم از حمایت پیامبرگونه رهبری کوتاهی نورزید زیرا او حق است و هر که در راه او نباشد کفر و نفاق ورزیده و سلام.
نگاهی کوتاه بر زندگینامه شهید پرویز باقری
شهید پرویز باقری فرزند اسماعیل در سال 1330 در روستای جان جان از توابع شهرستان شیروان چرداول دیده به جهان گشود .به علت نبود امکانات تحصیلی وی توانست تا کلاس پنجم ابتدایی ادامه تحصیل دهد. وی به عنوان بسیجی در تیپ مسلم بن عقیل راهی جبهه های جنگ شد و در درگیری با منافقین کوردل در تنکاب گیلان غرب در هفتم آذرماه 1366 به شهادت رسید .وی متاهل و دارای 6 فرزند بود مزار این شهید عزیز در گلزار شهدای جان جان شیروان قرار دارد .روحش شاد و یادش گرامی باد.
شهید پرویز باقری فرزند اسماعیل در سال 1330 در روستای جان جان از توابع شهرستان شیروان چرداول دیده به جهان گشود .به علت نبود امکانات تحصیلی وی توانست تا کلاس پنجم ابتدایی ادامه تحصیل دهد. وی به عنوان بسیجی در تیپ مسلم بن عقیل راهی جبهه های جنگ شد و در درگیری با منافقین کوردل در تنکاب گیلان غرب در هفتم آذرماه 1366 به شهادت رسید .وی متاهل و دارای 6 فرزند بود مزار این شهید عزیز در گلزار شهدای جان جان شیروان قرار دارد .روحش شاد و یادش گرامی باد.
منبع: اداره اسناد و انتشارات- معاونت فرهنگی و آموزشی - بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام
نظر شما