مناره ای در دل داشت/ خاطره ای از شهید حسین ترغو از شهدای استان ایلام
يکشنبه, ۰۵ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۳۹
پس از آزادی خرمشهر، چون دشمن روحیه ی خود را از دست داده بود، مناطق اشغالی را یکی پس از دیگری از دست می داد. به همین خاطر، از مناطق مهران و دشت محسن آب هم عقب نشینی کرده و این مناطق را با تنوع زیادی مین گذاری کرده بود...
نوید شاهد ایلام
مناره ای در دل داشت
خاطره ای از شهید حسین ترغو- راوی همرزم شهید
پس از آزادی خرمشهر، چون دشمن روحیه ی خود را از دست داده بود، مناطق اشغالی را یکی پس از دیگری از دست می داد. به همین خاطر، از مناطق مهران و دشت محسن آب هم عقب نشینی کرده و این مناطق را با تنوع زیادی مین گذاری کرده بود.
حسین ترغو، نوجوانی کم سن و سال بود که داوطلبان راهی جبهه ی نبرد شده بود. صبح روز 25 خرداد که هوا کمی روشن شده بود، اسلحه را برداشت،قمقمه اش را به کمر آویزان کرد و از تپه ماهورهای «گربور» بالا رفت.
چون روزهای قبل فقط یک محور باریک، از مین پاکسازی شده بود، او و همرزمانش در صدد بودند که از مسیر مشخص شده پا را فراتر نگذارند، مبادا دچار حادثه ای شوند و نتوانند نقشه ی خود را پیاده کنند.
مقصد آنها بلندی های «چک قمر»و «چک موسی»، دو تپه ماهور مشرف به دشمن بود. هوا کم کم روشن می شد. حسین به دوستانش تذکر می داد که جانب احتیاط را رعایت نمایند. چون دشمن تمام منطقه را مین گذاری کرده بود. او در چند عملیات شرکت کرده بود. همرزمانش به او اعتماد داشتند و نصایحش را می پذیرفتند. دشمن بر روی هر تپه ای صدها سنگر احداث نموده بود. بیشتر نیروهایشان را در سنگر های تپه ماهورها مستقر کرده بودند.حسین بارها به همراه نیروهای اطلاعاتی به نزدیکی این سنگرها آمده و با پیچ و خم راه ها آشنایی داشت. او به سان مناره ای بلند در دل داشت. بارها در این نواحی با دشمن درگیر شده و این بار هم هیچ هراسی نداشت، به همین دلیل پیشاپیش همرزمانش حرکت می کرد. برای چند لحظه بر فراز«گربور» بزرگ توقف کردیم، حسین بلندی های «چک قمر» را نشان داد و گفت : دوستان!مقصد ما آن بلندی هاست، اگر به آن جا برویم دشمن در تیر رس ماست و می توانیم ضربات مهلکی را بر آن ها وارد سازیم، دیگر این مناطق جولان گاه توپ و تانک آنها نخواهد بود و ممکن است از نواحی دیگر نیز عقب نشینی کنند. بعد از این سخنان با عزمی جزم، آماده ی پیمودن مسیر شدیم. حسین از ما فاصله داشت و پیشاپیش ستون در حرکت بود. ناگهان پس از انفجاری مهیب، ابری از گرد و غبار از زمین برخاست و حسین چند متر به هوا پرتاب شد و به زمین افتاد. او را به بیمارستان منتقل کردند اما او لیاقت شهادت را پیدا کرده بود.
خاطره ای از شهید حسین ترغو- راوی همرزم شهید
پس از آزادی خرمشهر، چون دشمن روحیه ی خود را از دست داده بود، مناطق اشغالی را یکی پس از دیگری از دست می داد. به همین خاطر، از مناطق مهران و دشت محسن آب هم عقب نشینی کرده و این مناطق را با تنوع زیادی مین گذاری کرده بود.
حسین ترغو، نوجوانی کم سن و سال بود که داوطلبان راهی جبهه ی نبرد شده بود. صبح روز 25 خرداد که هوا کمی روشن شده بود، اسلحه را برداشت،قمقمه اش را به کمر آویزان کرد و از تپه ماهورهای «گربور» بالا رفت.
چون روزهای قبل فقط یک محور باریک، از مین پاکسازی شده بود، او و همرزمانش در صدد بودند که از مسیر مشخص شده پا را فراتر نگذارند، مبادا دچار حادثه ای شوند و نتوانند نقشه ی خود را پیاده کنند.
مقصد آنها بلندی های «چک قمر»و «چک موسی»، دو تپه ماهور مشرف به دشمن بود. هوا کم کم روشن می شد. حسین به دوستانش تذکر می داد که جانب احتیاط را رعایت نمایند. چون دشمن تمام منطقه را مین گذاری کرده بود. او در چند عملیات شرکت کرده بود. همرزمانش به او اعتماد داشتند و نصایحش را می پذیرفتند. دشمن بر روی هر تپه ای صدها سنگر احداث نموده بود. بیشتر نیروهایشان را در سنگر های تپه ماهورها مستقر کرده بودند.حسین بارها به همراه نیروهای اطلاعاتی به نزدیکی این سنگرها آمده و با پیچ و خم راه ها آشنایی داشت. او به سان مناره ای بلند در دل داشت. بارها در این نواحی با دشمن درگیر شده و این بار هم هیچ هراسی نداشت، به همین دلیل پیشاپیش همرزمانش حرکت می کرد. برای چند لحظه بر فراز«گربور» بزرگ توقف کردیم، حسین بلندی های «چک قمر» را نشان داد و گفت : دوستان!مقصد ما آن بلندی هاست، اگر به آن جا برویم دشمن در تیر رس ماست و می توانیم ضربات مهلکی را بر آن ها وارد سازیم، دیگر این مناطق جولان گاه توپ و تانک آنها نخواهد بود و ممکن است از نواحی دیگر نیز عقب نشینی کنند. بعد از این سخنان با عزمی جزم، آماده ی پیمودن مسیر شدیم. حسین از ما فاصله داشت و پیشاپیش ستون در حرکت بود. ناگهان پس از انفجاری مهیب، ابری از گرد و غبار از زمین برخاست و حسین چند متر به هوا پرتاب شد و به زمین افتاد. او را به بیمارستان منتقل کردند اما او لیاقت شهادت را پیدا کرده بود.
زندگینامه شهید حسین ترغو
شهید حسین ترغو فرزند محمد در اولین روز از تیر ماه سال 1338 در روستای وری از توابع شهرستان مهران دیده به جهان گشود وی که دارای سواد خواندن و نوشتن بود و در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه نظام نو پای جمهوری اسلامی ایران به عنوان پاسدار به تیپ 114 امیر المومنین (ع) پیوست و با به عهده گرفتن مسئولیت واحد اطلاعات و عملیات فعالیت جهادی خود را بر عهده گرفت تا اینکه در تاریخ 10 تیر ماه سال 1361 در منطقه عملیاتی مهران مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به شهادت رسید . مزار این شهید در گلزار شهدای گنبد پیر محمد(ع) قرار دارد.
منبع : اداره هنری، اسناد و انتشارات - معاونت فرهنگی آموزشی- بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام
نظر شما