گفتگویی به مناسبت ولادت حضرت زينب (س) و روز پرستار؛
نويد شاهد - «محمد قيصربيگي» با وجود بازنشستگی هنوز هم سنگر جهادی خود را ترک نکرده است. وي هدفش از انتخاب شغل پرستاری را این گونه بیان کرد: «در آن هشت سال (دفاع مقدس) چیزی به عنوان شیفت کاری وجود نداشت هر زمان که به ما نیاز داشتند باید در بیمارستان می‌ماندیم. یادم هست گاهی اوقات تا هفت شبانه‌روز هم در بیمارستان می‌ماندم و از خانواده‌ام در آن شرایط بحرانی بی‌خبر بودم. هیچکس به خاطر آن شرایط سخت اعتراض نمی‌کرد چون که بر خود وظیفه می‌دانستیم بمانیم و کمک به همنوع برایمان لذت‌بخش بود. اصلاً با دیدن ایثار و جان فشانی رزمندگان، استراحت را بر خود حرام می‌دانستیم.عشق خدمت به مردم مرا به حرفه پرستاری کشاند». نوید شاهد ايلام به مناسبت تولد حضرت زینب(س) و روز پرستار پای صحبت این پرستار جهادگر نشسته است.

به گزارش نويد شاهد ايلام؛ محمد قیصربیگی متولد سي ام بهمن ماه 1336 ساکن ایلام است. او دیپلمش را در رشتۀ طبیعی(علوم تجربی) گرفت. در سال1360 در بیمارستان امام شهر ایلام به عنوان بهیار مشغول به کار شد. پیش از آن دورۀ بهیاری را در طی یکسال، زیر نظر پزشکان بیمارستان امام در آموزشکدۀ بهیاری گذراند. او جزء سومین گروه از بهیارانی بود که جذب بیمارستان امام شد. تعدادی از این گروه هجده نفره در طول هشت سال جنگ تحمیلی مجروحین جنگی پیش‌قدم بودند و به عنوان امدادگران و پرستاران به مناطق عملیاتی نیز اعزام می‌شدند. تعدادی نیز به شهرستان‌های تابعه رفتند تا خلأ نیرویی بیمارستان‌ها را پر کنند. قیصربیگی با وجود بازنشستگی هنوز هم سنگر جهادی خود را ترک نکرده است. در حال حاضر در این شرایط بحرانی برای مقابله با ویروس کرونا در بیمارستان قائم به عنوان کادر درمان خدمت می‌کند. نوید شاهد ايلام به مناسبت تولد حضرت زینب(س) و روز پرستار پای صحبت این پرستار جهادگر نشسته است.

حضرت زینب(س) مدرس درس عاشورا
قیصربیگی ضمن تبریک به مناسبت تولد دخت امیرالمؤمنین(ع)، زینب کبری(س) و روز پرستار بیان داشت: درس‌های عاشورا آنقدر عمیق و ماندگار است که تا روز قیامت و نهایت پیشرفت بشر در تمامی زمینه ها و رشته‌های علمی، فرهنگی، هنری و... همچون چراغی در مسیر تعالی انسانی می‌درخشد. شاید اگر صبر و استقامت و نیروی عظیم عشق و امید و توکل به بانو زینب کبری(س) در آن شرایط بحرانی کربلا نبود، دیگر دین اسلامی وجود نداشت. او مدرس درسی بود که پس از هزارن سال هنوز هم در مکتب اسلام تدریس می‌شود. زنی که از نظر کارشناسان امروزی نقش روانشناس، جامعه‌شناس، روانکاو، مشاور و مربی را در آن شرایط برای سالار شهیدان کربلا و اصحاب آن حضرت به خصوص زنان و کودکان ایفا می‌نمود و بعد از روز عاشورا نیز نقش تعیین کننده‌ای در نگهداری دین مبین اسلام و بازگویی واقعه کربلا به مسلمانان جهان ایفا کرد.

حضرت زینب(س) سکاندار کشتی کاروان کربلا بود
این پرستار جهادگر ادامه داد: روز عاشورا این زینب کبری(س) بود که پرستاری سپاه حسین ابن علی(ع) را بر عهده گرفت. او شیرزنی از نسل بنی‌هاشم بود که سکان رهبری کاروان کربلا را پس از شهادت برادر بر دست گرفت و چه زیبا روزی است روز میلاد با سعادت دختر فاطمه(س) که به روز پرستار نامگذاری شده است. تاریخ دفاع مقدس که سراسر آتش، خون، گرسنگی، تشنگی و نبرد نابرابر با دشمن تا دندان مسلح بود، یادآور کربلای خونین دهه 60 هجری است. جنگی که در آن می توانستی حسینیان، زینبیان و پیروان امامت و ولایت را با تمام وجود نظاره کنی.

عشق به همنوع، سرآغاز حرفۀ پرستاری
قیصربیگی هدفش از انتخاب شغل پرستاری را این گونه بیان کرد: عشق به خدمت به مردم مرا به حرفۀ پرستاری کشاند. هیچ چیز لذت‌بخش‌تر از این نیست که باعث التیام درد همنوعان خود شوی. من با این انگیزه وارد حرفۀ بهیاری و پرستاری شدم. با شدت گرفتن بمباران‌های هوایی ارتش عراق، مردم شهر ایلام آوارۀ کوه‌ها و جنگل‌ها شدند. بیمارستان امام نیز برای حفظ جان بیماران و خدمات دهی بهتر به مجروحین جنگی به منطقۀ ششدار نقل مکان کرد. این بیمارستان در طی پاتک‌های دشمن، عملیات والفجر3، عملیات والفجر5 و ... پذیرای مجروحین بود. بخش جراحی بیمارستان همیشه فعال بود و سعی می‌کردیم که کمتر مجروحان و بیماران را به سایر استان‌ها بفرستیم. پزشکان طرح و دائم همه در اوج ایثار، در سخت‌ترین شرایط بیمارستان را ترک نمی‌کردند.

از خودگذشتگی؛ هدفی برای ادامۀ راه
قیصربیگی در بین صحبت‌هایش به بمباران‌های شهر ایلام اشاره کرد: یک بار بیمارستان امام توسط دشمن بمباران شد که منجر به شهادت یکی از همکاران به اسم دکتر نجیب شد. آقای نوروزی و آقای همتی هم مجروح شدند. آن سال اوج بمباران‌ها بود. بیمارستان پر از زن و بچه‌هایی بود که خانه و کاشانه‌شان توسط هواپیماهای عراقی بمباران شده بود.
با دیدن این صحنه‌ها رغبت ما به فداکاری بیشتر می‌شد. وقتی ما نوجوانانی را می‌دیدیم که در خط مقدم مجروح شده بودند حس از خودگذشتگی در ما شدت بیشتری می‌گرفت. شهامت مردم ایلام در طول هشت سال جنگ تحمیلی ستودنی بود. کادر درمان در خطوط مختلف جنگ، خدمات‌‎دهی می‌کردند. هیچ چیز جز ایثار و فداکاری مطرح نبود و همه در یک مرتبه قرار داشتند. جنگ باعث نزدیک شدن تمام اقشار جامعه به هم شده بود.

استراحت در حین خدمت بی‌‍معناست
وی تعریف کرد: در آن هشت سال چیزی به عنوان شیفت کاری وجود نداشت هر زمان که به ما نیاز داشتند باید در بیمارستان می‌ماندیم. یادم هست گاهی اوقات تا هفت شبانه‌روز هم در بیمارستان می‌ماندم و از خانواده‌ام در آن شرایط بحرانی بی‌خبر بودم. هیچکس به خاطر آن شرایط سخت اعتراض نمی‌کرد چون که بر خود وظیفه می‌دانستیم بمانیم و کمک به همنوع برایمان لذت‌بخش بود. اصلاً با دیدن ایثار و جان فشانی رزمندگان، استراحت را بر خود حرام می‌دانستیم.
در عملیات والفجر 3 بیشترین مجروح را برای بیمارستان امام آوردند. بیشتر مجروحین مشهدی و اصفهانی بودند. یازده روز پس از اجرای عملیات گویا نیروهای گارد ریاست جمهوری عراق در ارتفاعات کله قندی در محاصرۀ رزمندگان غیرتمند ما افتاده بودند. یادم هست یک نیروی رده بالا به اسم جاسم یعقوب که بچه ها می‌گفتند از اقوام صدام است به بیمارستان امام آوردند ما خیلی سعی کردیم که برایش سرم وصل کنیم یا به او برسیم اما او قبول نکرد و به هلاکت رسید. شهدا به ستاد معراج تحویل داده می‌شدند و مجروحان پس از مداوا و گذراندن دورۀ استراحت به خانه برمی‌گشتند و این چرخه هشت سال تکرار شد تا امضای قطعنامۀ 598 .

قوم کُرد؛ سَمبُل غیرت

وی تصریح کرد: بهار سال 1364 در یکی از بمباران های شدید مجروحان زیادی از شهر ایلام و اطراف آوردند. بیمارستان سراسر خون شده بود و صدای گریۀ بی امان بچه‌هایی که آسیب دیده بود دل هر آدمی را به درد می‌آورد. شهر ایلام هشت سال جنگ تحمیلی را با سخت‌ترین شرایط پشت سر گذاشت و به نظر من برگ زرینی از شهامت و شجاعت ایل‌ها و اقوام مختلف در تاریخ ثبت شده است. صبر و توکل مردم در اوج گرما و سرمای طاقت‌فرسا و مشکلات جنگ آنها را آبدیده کرد. همۀ مردم هدفشان فقط دفاع از کیان سرزمین خود بود. قوم کُرد آنقدر غیرتمند بود که تمام مال و جان خود را در این راه بدون هیچ چشمداشتی فدا کرد.

از آموزه‌های دینی مشق می‌گرفتیم
ایشان خاطرنشان کرد: در زمان جنگ تحمیلی برای ما فرقی بین مجروحان ایرانی و عراقی وجود نداشت وظیفۀ ما خدمت به آنها بود و هیچوقت این را فراموش نمی‌کردیم. حتی گردان تعاون وقتی برای مجروحان ایرانی غذا و بسته‌های غذایی می‎آورد به مجروحان عراقی بیشتر می‌داد و این نشان از درسی داشت که مردم ما از آموزه‌های دینی کسب کرده بودند. درس مهربانی با اسیر با استناد به رفتار حضرت امیرالمؤمین(ع). مجروحان عراقی با دیدن رفتار بچه‌های ما شرمنده می‌شدند.
ناگفته نماند که در آن زمان دولت هم هوای کادر درمان را داشت و با وجود حجم کار زیاد حقوق و مزایای بیشتری برای کادر درمان در نظر گرفته می‌شد ولی به صراحت می‌گویم که برای هیچ کس مهم نبود که در آن وضعیت بحرانی چه قدر حقوق می‌گیرد اصلاً ما فرصت فکر کردن به چنین مسائلی را نداشتیم. هدف ما خدمت بود و بس.
امکانات بیمارستان خیلی خوب بود. از لحاظ تجهیزات، پشتیبانی از بیمارستان خیلی خوب صورت می‌گرفت. من در آن هشت سال یادم نمی‌آید از بابت تجهیزات و دارو کمبودی داشته باشیم. بهترین خدمات به بیماران و مجروحان داده می‌شد.

یک خاطرۀ تلخ
قیصربیگی به سال‌های دور برگشت و گفت: یکی از خاطرات تلخ آن زمان مربوط به شبی است که دشمن در منطقه‌ای از مهران پاتک زده بود. ستون پنجم خبر وجود آنها را به دشمن داده بود. نزدیک به هفتاد نفر از نیروهای ارتش که همه از درجه داران و افسران تیپی از کرمانشاه بودند مجروح و شهید شده بودند. آن شب بیمارستان مملو از خون بچه‌هایی بود که گناهشان عشق به وطن و پاسداری از کیان ایران اسلامی بود. یکی از آن افسران پایش قطع و شکمش هم پاره شده بود. چندین ساعت بود که آب نخورده بود. عطش بسیار شدیدی داشت. چندین بار از من درخواست آب کرد؛ اما علم پزشکی به ما اجازه نمی‌داد به کسی که خونریزی دارد آب بدهیم. خیلی برایش ناراحت بودم. هنوز هم لب‌های خشک، چشمان منتظر و رنگ پریده‌اش از خاطرم نرفته است. در حین عمل با لب تشنه به مولایش اباعبدالله الحسین(ع) پیوست.

فراموشی فرهنگ شهادت، فراموشی انسانیت است
قیصربیگی تأکید کرد: صفحات تاریخ ایران اسلامی مملو از ایثارگری شهدا و جانبازانی است که از مهمترین داشته‌های خود گذشتند تا وجبی از خاک ایران به دست اجنبی نیفتد. جوانان بدانند که جا پای شهدا گذاشتن افتخاریست که فقط با ایثار و از خودگذشتگی امکان پذیر است. ترویج فرهنگ ایثار و شهادت بر عهدۀ تک تک ایرانیان است چرا که با همین فرهنگ است که می‌توانیم نام و یاد شهدا، ایثارگران و جانبازان را زنده نگه داریم. فراموشی شهدا، فراموشی فرهنگ شجاعت و انسانیت است. فراموشی جانبازان؛ فراموشی ایثار و فداکاری است. فراموشی پیشکسوتان جبهه؛ فراموشی همنوعانی است که یادگار شهدا هستند.
همان گونه که نَفس دفاع مقدس و حماسه آفرینی رزمندگان، ملت ایران را در چشم جهانیان عزیز و مقتدر کرد، استفاده دقیق و سنجیده از تاریخ دفاع مقدس و باز نگه داشتن باب بازخوانی حماسه‌های این دوران و بازآفرینی زوایای پیدا و پنهان آن می‌تواند برای همیشه منبع عزت بخش و افتخارآفرین برای اسلام و ایران باشد.

رشادت پرستاران؛ جهاد اکبر
وی در خصوص بیانیۀ مقام معظم رهبری گفت: پزشکان و پرستاران در پیروزی جنگ هشت ساله مانند رزمندگان، جهاد اکبر کردند که نباید از رشادت، ایثار و از خودگذشتی جامعه پزشکی در دوران دفاع مقدس غافل بود. نباید این روحیۀ جهادی در بین اقشار مختلف جامعه از بین برود مقام معظم رهبری فرمودند: «هر ملت سرمایه‌ای دارد و بزرگ‌ترین سرمایه ملت ما فرهنگ ما است و یکی از ویژگی‌های فرهنگ ما روحیۀ جهادی است که هشت سال جنگ، تبلور روحیۀ جهادی بود. باید این روحیه را حفظ کرد و به نسل‌های آینده انتقال داد».
شاید تکرار کردن بسیاری از قضایا اهمیت خاصی نداشته باشد؛ اما تکرار هشت سال دفاع مقدس و ایستادگی در مقابل دشمن متجاوز به مانند میراثی گرانبهاست که هرگز رنگ کهنگی و تکرار به خود نخواهد گرفت و برای همیشه در تاریخ این انقلاب درس‌های آموزنده و حرف های تازه برای گفتن دارد.

پرستاران ؛ اسوۀ صبر و فداکاری
وی تصریح کرد که نام پرستار با شخصیت بزرگ و گرانقدری همچون حضرت زینب(س) گره خورده‌است؛ پرستاران در دوران دفاع مقدس با از خودگذشتگی و ایثار مثال زدنی خود، نقش‌آفرینی کردند و الگویی شایسته از زن مسلمان و انقلابی را به تصویر کشیدند.
حضرت زینب(س) اسوه صبر، صلابت و ایثار بود که در نهضت بزرگ کربلا، وظیفه حفظ و مراقبت از زنان و کودکان و پرستاری از مجروحان را بر عهده گرفت، این وظیفه خطیر به لحاظ شخصیت استوار ایشان به وی سپرده شد تا در آن شرایط حساس پناهگاه و تکیه‌گاه اطفال یتیم و زنان داغدار باشد. او همچون کوهی استوار در برابر مصائب روز عاشورا تاب آورد و با وجود از دست دادن عزیزانش حتی لحظه‌ای از وظیفه اش نسبت به «پرستاری و مراقبت» از کاروان اسرا و امام سجاد(ع) کوتاهی نکرد. بدین ترتیب در دوره‌های بعد و به ویژه در دوران دفاع مقدس پرستاران با الگو گرفتن از حضرت زینب(س) اسوه صبر، ایثار در دوران جنگ تحمیلی شدند.
در بازخوانی حماسه دفاع مقدس در کنار رزمندگان غیور اسلام و سایر گروه‌های جهادی، جامعه پرستاری نیز در میان گروه‌های پزشکی، با ایفای نقش همه جانبه خود و ایثار و فداکاری در ارائه خدمات تخصصی، برگ زرینی در دفتر دفاع مقدس، به ثبت رساند.

جهاد تا ریشه کن کردن کرونا
وی در خصوص روحیۀ جامعۀ پرستاری در این روزها خاطرنشان کرد: اعتماد به نفس و توان تخصصی پرستاران در درمان و مراقبت مصدومان ان.بی.سی (شیمیایی، بیولوژی، هسته ای) و مجروحان جنگ تحمیلی، به درمان های موفق آنان و گاهی انجام جراحی های موفق فراتر از وظایف حرفه ای که اقتضای شرایط و نیاز آن زمان منجر می شد که نشان از توانایی های تخصصی و تکنیکی پرستاران دارد که در تاریخ پزشکی 8 سال دفاع مقدس ثبت شده است.

جامعه پرستاری ایران نیز اکنون با تأسی از پرستاران جنگ تحمیلی و ماهیت ذاتی حرفه‌ای خود ضمن حفظ آمادگی و ارتقاء توان علمی و تخصصی، در قالب تیم های اضطراری تحت پوشش بسیج جامعه پزشکی و پرستاری آماده ارائه خدمات تخصصی به بیماران کرونایی است. ما سنگر جهادی خود را تا ریشه‌کن کردن این ویروس منحوس ترک نخواهیم کرد.

بمباران تبلیغاتی ممنوع
قیصربیگی ضمن اشاره به شرایط بحرانی این روزها گفت: بمباران تبلیغاتی از خود ویروس کرونا خطرناک‌تر است زیرا باعث استرس و نگرانی زیادی در بین مردم می‌شود. کاش این اتفاق نمی‌افتاد چرا که استرس و نگرانی بیش از حد باعث ضعف سیستم ایمنی می‌شود و ناخواسته خود زمینۀ ورود کرونا را به بدن ایجاد می‌کند. این استرس باعث وسواس‌های شخصی بی مورد وقت گیر و هزینه بر می‌شود. عده‌ای از مراجعانی که اینجا می‌آیند از لحاظ روانی بسیار تحت فشار هستند. بعضی از آنها از ترس کرونا خود را در خانه زندانی کرده‌اند و هیچ فعالیتی ندارند این خود باعث استرس بیشتر می‌شود. از مردم عزیز خواهشمندم که ضمن رعایت پروتکل‌های بهداشتی در حد نیاز از ایجاد هر گونه استرس و ایجاد محیط تنش‌زا برای خانواده و دیگران بپرهیزند تا به امید خدا بتوانیم این ویروس را ریشه‌کن کنیم و روزهای پر از آرامش را دوباره به مردم و خانواده‌ها بازگردانیم.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده