من چیزی بجز پاداش الهی نمی خواهم
به گزارش نوید شاهد ایلام؛ شهید هوران تکش سال 1342 در روستای اِما از توابع شهرستان ملکشاهی در خانواده ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود وی با وجود کمبود امکانات توانست تا مقطع دیپلم در رشته علوم تجربی تحصیل کرده وبه عنوان کارمند بهداری (پرستار) مشغول به کار شود وی هم در کارش بسیار فعال بود و هم در از لحاظ اخلاق و رفتار بسیار خوش برخورد و مهربان بود تا ناگهان بر اثر حمله بی رحمانه دشمن بعثی و بر اثر اصابت ترکش به ناحیه سر در بیست و پنجم بهمن ماه 1362شهر ایلام به فیض عظمای شهادت نایل آمد. مزار این شهید گرانقدر در جوار امامزاده علی صالح(ع) می باشد.
خاطره ای آقای میره رحیم نژاد سرپرست شبکه بهداشت مهران و دهلران در زمان جنگ
شهید هوران تکش بهورز خانه بهداشت قریه اِما از توابع شهرستان ملکشاهی بود وی به عنوان بهورز در منطقه محروم و روستای دور افتاده این روستا خدمت می کرد. استخدام وی همزمان با جنگ تحمیلی بود. شهرها و روستاها بمباران می شدند، کارکنان بطور شبانه روز بصورت آماده باش بودند و فعالیت می کردند چه در جبهه و چه در پشت جبهه از جمله فعالیت شهید هوران تکش قابل توجه بود.
بنده به اتفاق مدیرکل وقت بهداری سابق جناب آقای دکتر نیک نیاز جهت بازدید از خانه بهداشت اِما عازم آن منطقه شدیم. در آن هنگام روستای عشایر پشت اسپر (سد چم گردلان امروز) بمباران شده بود که در چند کیلومتری این خانه بهداشت قرار داشت. وقتی وارد خانه بهداشت شدیم کسی در خانه بهداشت نبود و درب بسته بود و بهورز به محل کار نیامده و غیبت کرده ولی من خبر از روحیه خدمتی ایشان داشتم. گفتم آقای دکتر محال است ایشان غیبت داشته باشند حتماً به محل بمبارای در روستای اطراف آنجا رخ داده بود رفته، خلاصه حرکت کردیم. به طرف جایی که بمباران شده بود در بین راه خانم تکش را دیدیم با پای پیاده ساک به دست از محل بمباران بر می گردد.
خلاصه مدیر کل با دیدن این شجاعت شیر زن دچار تعجب شد و گفت چطور زنی در این منطقه صعب العبور و تنها به امدادرشانی رفته است!
خلاصه پیاده شدیم شهید تکش گفت: من به محض بمباران بلافاصله ساکم از وسایل پانسمان و کمک های اولیه پر کردم و به محل حادثه رفته ام اکنون برگشته ام کسانی صدمه یا مجروح شده اند کارهای اولیه برایشان انجام داده ام به اتفاق ایشان به محل بمباران برگشتیم چون منطقه عشایری بود چادر نشین بود خوش بختانه خسارت جانی نداشت ولی مجروحانی بودند که شهید والامقام آنها را پانسمان کرده بود.
شهادت پاداش اللهی
دکتر از وی قدر دانی کرد و به من دستور داد هر آنچه شهید هوران تکش می خواهد در اختیارشان قرار بده، وی گفت دکتر من چیزی بجز پاداش اللهی نمی خواهم ولی به تازگی شوهر کرده ام خانه ام در شهر ایلامه،خودم اینجا برایم ایاب و ذهاب کمی سخت است با اینکه بانوی شهیده تکش تعهد خدمتیش برای این روستا بود اما بخاطر رشادت های وی با انتقال ایشان موافقت شد و به ایلام رفت بعد از چند روزی خود و تعدادی از اقوامش در شهر ایلام به شهادت رسیدند.