خواهر شهید: در پاسداشت خون شهدا کاهلی و کوتاهی نکنیم
نوید شاهد ایلام؛ هشت سال جنگ تحمیلی در استان ایلام، نشان از رشادت مردان و زنان ایلامی است. در این بین خانوادۀ شهدای جنگ تحمیلی صبورانه پای آرمانهای مقدس نظام جمهوری اسلامی ایستادهاند. یکی از راههای ادای دین به شهدا، تکریم و تعظیم خانوادۀ آنهاست تا آنها بدانند که ملت ایران خود را مدیون آنان میدانند و از اندیشههای شهدا درس گرفته و تلاش میکنیم با انتقال آن به نسلهای آینده این اندیشهها را زنده نگه داریم. نوید شاهد در این خصوص سراغ خواهر شهید شنبهای رفته که مصاحبه با وی را در ادامه می خوانید.
خواهر شهید روحاله شنبهای می گوید: برادرم اولین شهید پاسدار دفاع مقدس در سال 1359 است. خانم اکرم شنبهای، خود در طول جنگ تحمیلی از نیروهای فعال پشتیبانی در حوزۀ بسیج خواهران استان ایلام بودند. وی با ترغیب و تشویق سایر زنان ایلامی توانست خدمات زیادی به رزمندگان، جنگزدگان و مجروحین جنگی ارائه دهد در حال حاضر نیز سنگر پشتیبانی و جهاد را خالی نگذاشته است و به عنوان یکی از پاسداران بازنشسته بسیج خواهران فعالیت میکند.
وی جهت معرفی برادرش شهید روحاله شنبهای گفت: برادرم دهم فروردین ماه سال 1336 برابر با دهم رمضان سال 1377 هجری قمری به دنیا آمد. پدرم بر مبنای اصول اعتقادیاش، اذان و اقامه در گوشش خواند و نامش را روحاله گذاشت تا نور خداوندی در کالبدش دمیده شود. هوش سرشار روحاله باعث شد تا دوران ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را به خوبی پشت سر بگذارد و در رشتۀ ترویج کشاورزی ادامه تحصیل دهد.
شهید شنبهای وقف اسلام بود
روح الــه بــا تمــام وجــود، خــودش را وقــف اسلام و محبــت بــه اهل بیــت کــرده بــود. خانم شنبهای تصریح کرد: برادرم هر روز قــرآن تلاوت می کرد و عمـل بـه احـکام و دسـتورات دینـی را سـرلوحـه زندگـی خود قرار داده بـود. قــرآن را قانــون مکتــوب خداونــد می دانســت و همنشــین علمــای دینــی و روحانیــت بــود. در دســته های عــزاداري حضــور می یافــت و بــراي امــام حســین(ع) و شـهداي کربـلا عـزاداري میکـرد. در ایـام شـهادت دیگـر ائمـه نیـز لبــاس ســیاه میپوشــید. زمانــی کــه کودکــی بیــش نبــود، در تهیــه و توزیـع نذوراتـی کـه در مـاه محـرم داشـتیم بـه مـادرم کمـک می کـرد.
وی ادامه داد: روح الــه، بــه نمــاز اول وقــت آن هــم در مســجد و بــه صــورت جماعـت خیلـی اهمیـت مـیداد. حضـور در صفـوف دشمنشـکن نمـاز جمعــه را یکــی از اصلی تریــن برنامه هــاي انقلاب می دانســت. وی در راه مبـارزه بـا هـواي نفـس و تـرک تعلقـات دنیـوي و خودسـاختگی، جهـاد اکبـر را پشـت سرگذاشـته بـود و جهـاد اصغـرش همانــا دفــاع از اسلام عزیــز و میهنــش بــود.
احترام به والدین
شخصیت وارستۀ روح الــه و رفتــار خــوب و محبت آمیــزش زبانزد خاص و عام بود. اکرم شنبهای تأکید کرد: روحاله احتــرام خاصــی بــراي پــدر و مــادرم قائــل و همیشــه گــوش بــه فرمــان آنها بــود. چـون فرزنـد ارشـد خانـواده بـود، رفتـار صحیـح و پسـندیده اش بـراي دیگـر خواهــران و برادرانــم الگــو بــود. همــراه همیشــگی پــدرم بــود. بــا وجــود شــخصیت مردانــهاش، در کارهــاي منــزل بــه مــادرم کمــک میکــرد. از اعضـای خانـواده مخصوصـاً آنهـا کـه از خـودش کوچک تـر بودنـد مراقبـت میکـرد و بـا رفتـار شایسـته خـود نقـش راهنمـا و الگویـی ارزشـمند را بـرای آنـان ایفـا می کـرد.
وفای به عهد
خواهر شهید شنبه ای تعریف کرد: بـرادرم در زندگـی اش بـا همـه صـادق بـود و همـه بـه صداقتـش ایمـان داشـتند. قـول صادقانـه و وفـاي بـه عهـد سـرلوحه زندگـی اش بـود. امین و مـورد اعتمـاد فامیـل، دوسـتان و خصوصاً خواهـران و برادرانم بود و همه در امـور مهـم بـا او مشـورت میکردنـد.
شرح شهادت
وی خاطرنشان کرد: چنــد روز قبــل از شــهادت روح الــه شــنیدیم اوضــاع شــهر مهــران بســیار بحرانــی شــده بــه طوری کــه همه کارکنــان ســپاه اســتان ایلام بـه آنجـا اعـزام شـده بودنـد و فقـط تعـداد معـدودي از پاسـداران در مقــر ســتاد ســپاه مانــده بودنــد. بـه قـدری در مرکـز سـپاه نیـرو کـم داشـتیم کـه تعـدادی از نیروهـای بســیج خواهــران نیــز بــه ســپاه فراخــوان شــدند تــا کارهــای دفتــر فرماندهـی، بایگانـی و امـور اداری را بـه جـای نیروهـای کادر سـپاه کـه در مهـران بودنـد انجـام دهنـد. بیسـتم شـهریورماه تلفـن بسـیج خواهـران بـه صـدا درآمـد. کمـی از اذان ظهـر گذشـته بـود. خانـم دولـت خلیلونـد کـه مسـئول وقـت واحـد خواهـران بـود، گوشـی را برداشـت. مــن در حیــاط، کنــار حــوض ایســتاده بــودم کــه از دور متوجــه حــرکات و صحبت هــای خانــم خلیلونــد شــدم. شــنیدم کــه چنــدبــار کلمــه شــنبه ای را تکــرار کــرد متوجـه پریشـانی اش شـدم. او بـه بقیـه همـکاران می گفـت: مثـل ایـن کـه جلـوي بیمارسـتان خبرهایـی اسـت! انـگار زخمی هـای مهـران را آورده انـد. بیاییـد برویـم سـمت بیمارسـتان. در بیمارستان فهمیدم برادرم شهید شده است.
اقتدار و صلابت خانواده شهید شنبهای
بـا شـهادت روح الـه پـدرش از مـردم خواسـت کـه بـراي او لبـاس عــزا نپوشــند. تــا جایــی کــه حتــی خودشــان هــم لباس ســیاه نپوشــیدند تــا الگویــی بــرای بقیــه باشــند. خانم شنبهای در این خصوص گفت: اسـتقامت پـدر و مـادرم بـرای مـردم شـهر الگـو شـده بـود و روحیـه آنهــا را بــرای دفــاع از خــاک وطــن دوچنــدان می کــرد. ابتــدا مــردم نگـران و ناراحـت بودنـد؛ ولـی همـه اعـم از دوسـتان و آشـنایان روح الـه، اقــوام و حتــی همرزمــان او وقتــی بــه پــدر و مــادرم نــگاه میکردنــد، روحیــه میگرفتنــد چــراکــه اولیــن پاســدار و فرمانــدهی شــهید دفــاع مقـدس بـا مقاومـت جانانـه خـود فدایـی مـردم و انقلاب شـده بـود درحالــی کــه خانــواده متدیــن و انقلابی او در ایــن راه اســتوارتر از پیـش بودنـد.
وی اذعان داشت: شــهادت روح اله مــا را در راه هدفمــان کــه ســربلندی اسلام و انقلابمان بــود ثابتقدم تــر نمــود بــه طوري کــه برادرانــم تــا آخریــن روزهـاي دفـاع مقـدس در جبهـه بودنـد و پـدرم خـود بارهـا بـه جبهـه می رفــت و کمک هــاي مردمــی را بــه رزمنــدگان میرســاند. در زمــان بمبــاران شــهر ایلام، پــدر و مــادرم شــهر ایلام را تــرک نمی کردنــد و می گفتنــد: خــون مــا رنگین تــر از خــون شــهدا و جــان مــا عزیزتــر از جــان آنانــی کــه در جبهــه می جنگنــد نیســت. روح اله بـه همرزمانـش گفتـه بـود: بـه خواهـرم بگوییـد اگـر نیـاز شـد او هـم بـه مهـران بیایـد! ایـن دفـاع بـر مـرد و زن واجـب اسـت.
حرف آخر
پایان کلام اکرم شنبهای، خواهر بزرگوار شهید روحاله شنبهای این بود: هشت سال جنگ تحمیلی امتحانی الهی برای مردم ایران بود. در این راه، شهادت فوزی عظیم بود که نصیب آنانی شد که لیاقتش را داشتند. در پاسداشت خون شهدا کاهلی و کوتاهی نکنیم چون که مدیون خون پاک آنها هستیم. از تمام خواهران و مادران و دختران شهدا میخواهم که زینبگونه رسالت جهادی خود را تا ظهور آقا امام زمان (عج) ادامه دهند. باشد که در پناه خداوند متعال و سایه معنوی شهدا در این راه هر روز راسختر و ثابتقدم تر شوند.