نوید شاهد - عاشورا روزی بود کـه امام حسین(ع) برای احیای دین جدش رسول خدا قیام کرد و اربعین روزی اسـت کـه اهل بیت امام حسین (ع) در همان سال و شیعیان برای بـه یاد ماندن آن قیام هر سال، سوگواری برپا می‌دارند. در هر روز از این چهل روز، روزی نبوده اسـت کـه سختی‌اي بر اسرای کربلا وارد نشود. از روز تیغ تا امروز، چهل بار آفتاب داغ بر کربلا تابیده و صحرا غمین شده اسـت.

نوید شاهد ایلام؛ از روز تیغ تا امروز، چهل بار آفتاب داغ بر کربلا تابیده و صحرا غمین شده اسـت. رخ بـه سوی محبوب داری و از جان درود می‌دهی: «درود بر تـو اي ولی خدا… درود بر تـو اي دوستدار و محبوب و برگزیده خدا، درود بر بنده خالص و فرزند بنده خاص خدا، درود بر حسین علیه السلام….» فرزند ولی خدا، فرزند امیرالمؤمنین(ع) که اینک در کنار یاران مدفون اسـت و علی اکبر نزدیک‌ترین فرد بـه اوست.

پیکر مطهر قمر بنی هاشم(ع) و حضرت اباالفضل العباس(ع) آن دورتر بـه خاک شده اسـت. هرکدام همانجا کـه موقع شهادت بر خاک افتادند. کاروان از شام برمی‌گردد. زینب خودش رابه گودال قتلگاه می‌رساند. زنان و کودکان همانند چهل روز گذشته ضجه می‌زنند. اشک‌هاي فرزندان امام حسین «ع» سرازیر شده اسـت. «السلام علی اسیر الکربات و قتیل العبرات. درود بر اسیر اندوه‌ها و کشته آب چشمان… »
در آن غروب خون آلود، هنگامی کـه خنجر شقاوت‌ها و نامردی‌ها، گلوی آخرین مبارز را درید، آنگاه کـه زنان و فرزندان داغدیده در بین رقص شعله‌های آتش خیمه‌هایشان، بـه سوگ مردان در خون غلتیده خود نشسته بودند، دشمن بـه جشن و سرور ایستاد، خیابان‌ها و کاخ‌ها را برای جشن‌ها مهیا ساخت و بـه انتظار ماند تا در بین دل‌های چون لاله پرخون اسیران، بـه برپایی جشنی تمسخرآمیز بپردازد.

اما زینب، این ستون پابرجای کاروان اسرا، همه چیز را به گونه اي دیگر رقم زد. بـه راستی چـه کسی می‌داند چگونه زینب با وجود سنگینی کوهی از مصیبت‌ها بر شانه‌هایش، بغض غم‌ها را فرو داد و قدم بر قله رفیع عزت و آزادگی گذاشت. با سخنان زینب، کربلا بـه بلوغ رسید و خون شهدا جوشید… چهل روز بود کـه درخت اسلام ریشه در خون شهدا، استوارتر و راسخ‌تر از همیشه، بـه سوی فلک قد می‌کشید. چهل روز بود…
اشک امان نمی دهد. شیعه بعد از چهل روز حزن و اندوه، اینک در روز اربعین داغ دلش تازه شده اسـت. شعر محتشم را باز می‌خواند: «گویا عزای اشرف اولاد آدم اسـت…» علم‌ها هنوز در کوچه‌ها برپا هستند. پرچم‌هاي روضه در گوشه و کنار شهر دیده می شوند. بـه یاد روزی کـه سخت‌ترین روز برای آدم و عالم بود، شیعه آتش می‌گیرد.

مگر مصیبتی بالاتر ازآن تصور می‌شود؟ عاشورا روزی کـه سر نوه رسول خدا بر سر نیزه رفت. همان سر مطهر و مبارکی کـه منزل بـه منزل بـه کوفه و شام رفت تا بـه مجلس یزید رسید. و لب… و خیزران… و قلمی کـه از نوشتن این واقعه شرم دارد. برای این اتفاق و این جسارت، اگر هـمه انسان‌ها تا آخر عالم اشک بریزند کم اسـت. اگر تا آخر عمر بر سر مقتل‌ها گریه کنیم تا بـه روز چهلم برسیم، از دیده‌ها خون می‌چکد.

عاشورا روزی بود کـه امام حسین «ع» برای احیای دین جدش رسول خدا قیام کرد و اربعین روزی اسـت کـه اهل بیت امام حسین (ع) در همان سال و شیعیان برای بـه یاد ماندن آن قیام هر سال، سوگواری برپا می‌دارند. در هر روز از این چهل روز، روزی نبوده اسـت کـه سختی‌اي بر اسرای کربلا وارد نشود.

عرصه دفاع مقدس ملت بزرگ ایران نمایشی زیبا از لبیک خونین به ندای استغاثه شهید کربلا بود. شهدای 8 سال دفاع مقدس که به یاری حسین زمان خویش ـ حضرت روح الله(ره) ـ شتافتند تربیت‌یافتگان مکتب عاشورا و روضه‌های حسینی بودند که با شور و شوق نینوایی به سوی کربلا رفتند و کربلایی شدند.

اربعین حسینی، فرصتی شد تا آن ارادت و محبت بی پایان را که در چشم ها موج می زد مرور کنیم، خاطراتی جاودانه که تا همیشه سایه به سایه عاشورای حسینی دل‌ها را به کربلا پیوند می زنند. پس بیایید بخوانیم و تنها اندکی تفکر کنیم... 

امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) الگوهایی تمام‌نشدنی برای رزمندگان بودند. آن‌ها نوای یاحسین بر لب داشتند و در دلشان عشق به مولایشان زبانه می‌کشید. رزمندگان با یاد و خاطره سیدالشهدا (ع) راهی جبهه می‌شدند تا عشق حسین برایشان قوت قلب باشد.

به نیکی می‌دانستند عاشورا بار دیگر در حال تکرار شدن است و زمانه حسینی عمل کردن‌شان را می‌طلبد و این‌گونه جبهه‌های حق علیه باطل انسان‌های پاک‌سرشتی را به خود دید که پرچم سرخ عاشورا را در دست گرفتند و حماسه‌ های حسینی آفریدند. هشت سال جنگ تحمیلی یادآور حماسۀ کربلاست و به راستی رزمندگان اسلام خود برای باز کردن راه کربلا کربلایی شدند.

یادداشت از بتول میرزایی نویسنده در حوزه ایثار و شهادت

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده