خواهرانم، برپاى داشتن واجبات را منشاء رستگارى بدانید
نوید شاهد ایلام؛ شهید محمود عباسی فرزند علی خان اول آبان ماه 1347 در شهرستان ملکشاهی دیده به جهان گشود، دانش آموز مقطع سوم دبیرستان بود که عشق به امام و وطن باعث شد به عنوان پاسدار وارد سپاه پاسداران شود و در لشکر 11 حضرت امیر (ع) به عنوان جانشین گردان مشغول به خدمت شود.پس از رشادتهای فراوان در دفاع از کیان نظام جمهوری اسلامی که دی ماه سال 1365 در منطقه چنگوله به علت اصابت تیر مستقیم به ناحیه سر به فیض عظمای شهادت نایل آمد. مزار این شهید گرانقدر در جوار امامزاده علی صالح(ع) قرار دارد.
متن وصیت نامه شهید محمود عباسی
شكر خداوند را به جا مىآورم و به سپاسگزارى درگاهش مىنشينم كه مرا در چنين عصرى و زمانى قرار داد و چنين هدايتگرى نه تنها به من بلکه به تمامى مسلمانان روى گيتى عنايت فرمود، و از رهبرم و هدايتگرم (امام خمينى ) تشكر و قدردانى مىكنم كه مرا از سياهچال ها و گودال هاى خفهكننده آزاد ساخت و به دنيايى آزاده و سعادتمند دعوت نمود و در اين دنيا اين سفره كه رهبرمان ما را به آن دعوت كرده هزاران راه براى رستگار شدن وجود دارد.
يكى از راهها شهادت يعنى كشته شدن در راه احياى دين مىباشد كه بالاترين راه رستگارى و سعادتمند شدن است. شهادت در راه خدا زيبا و پرمعناست و جهانى پر از شور و شوق در اين كلمه زيبا نهفته است براى هيچ عمل صالحى برتر و ارزنده تر از شهادت نيست و هيچ قطرهاى در مقياس حقيقت نزد پروردگار از قطره خونى كه در راه خدا ريخته شود بهتر نيست و من مىخواهم با اين قطره خون به معشوقم برسم كه (الله ) است.
وصیت به پدر و مادر
من اكنون مىروم كه با خدايم ملاقات كنم تا آتشى كه در درونم مشتعل شده خاموش كنم. اى مادرم يادم هست با اينكه زحمتها در بزرگ كردن من كشيدهاى، نكند در مرگم بىتابى كنى و جامه مشكى بپوشى و تا آخر عمر خود را در آتش ناراحتى بسوزانى.
مادرم بعد از شنيدن خبر مرگ من اشك مريز زيرا حجت عصرم رهبرم و امام بزرگوارمان در سوگ فرزندش اشك نريخت چون مىدانست كه رضاى خدا در اين امر مىباشد.
وصيت مىكنم هر چند من كوچكتر از آن هستم كه به شما وصيت كنم با كمال حقارت و شرمسارى به شما توصيه مىكنم كه بعد از شهادت من به رهبرم به دوستان ارزنده و خويشاوندان گراميم تبريك بگوئيد . بگوئيد كه دوست شما به سوى جدش و سرور شهيدان حسينابن على (ع) سفر كرده است.
و تو اى پدر زحمت هايى را كه براى بزرگ شدن من كشيدهاى ياد مىكنم اما وجدانم به من اجازه نمىدهد كه من سكوت كنم و سنگر همرزمم را خالى بگذارم به هر حال در مرگ من ناراحتى به خود راه مده و خودت را همدم و همصدا با ديگر خانوادههاى شهداء قرار ده.
تو اى مادر حلالم كن و در مرگ من ناراحت نباش چون در قيامت زهرا از تو گلهاى ندارد، و تو اى پدر در روز قيامت پيش سرور شهيدان سرشكسته نيستى زيرا فرزندتان راهى را پيمود كه حسينابنعلى (ع) اين راه را پيمود.
سفارش به برادران و خواهران
در پايان از برادرانم قدردانى مىكنم كه راه مرا ادامه دهند و به خواهرانم توصيه مىكنم مثل حضرت زينب(س) دين مبين اسلام را تبليغ كند و حجاب را سرلوحه ايمان به خدا و برپاى داشتن واجبات را منشاء رستگارى بدانند چون شهادت تنها نتيجه زندگى من در طول حياتم مىباشد، زيرا تلاش من براى رسيدن به اين آرزوى ديرينهام يعنى شهادت مىباشد و گرنه هيچ مقصدى و هدفى جز شهادت در زندگى نداشتهام و شهادت آخرين نتيجه و ميوه زندگى من است كه خوشبختانه در كوچكترين فرصتى كه پيدا كردم به آن دست میابم .