دوری کنید از هرگونه اعمالی كه انسان را از خدا دور مىكند
نوید شاهد ایلام؛ شهید جبار نادعلی پور در روزگاري كه ظلم و ستم طاغوت زمان بر ميهن اسلامي ايران، سايه افكنده بود در خانواده ای مذهبی و در روستاي بيشه دراز از توابع شهرستان دهلران ديده به جهان گشود، درهمان دوران كودكی پدر و مادر خود را از دست داد، وی تنها پسر خانواده بود و سرپرستی خواهرش برعهده وی بود. به نقل از اطرافیان شهید، وی به مسایل اعتقادی و دینی بسیار اهمیت می داد و زبانزد عموم بود بطوریکه رأفت و مهربانی، صله رحم، نماز شب و امر به معروف و نهی از منکر را هرگز فراموش نمی کرد.
با آغاز تجاوز ارتش بعث عراق به میهن اسلامی براساس احساس وظیفه و لبیک به ندای امام و مقتدایش، حضرت امام خمینی (ره) که همواره درخاطراتش وی را پدر نامیده بود، در آذرماه 1360 بعنوان نيروی بسيجی روانه ی جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید.
وی سال بعد به عضويت رسمي سپاه پاسداران درآمد و این بار در کسوت پاسدار به دفاع از میهن اسلامی پرداخت ودرعمليات والفجر3 مجروح گرديد. درطول 27 ماه خدمت در گردان 505 محرم، در گروهانهاي محرم، الحديد و نص، عاشقانه در راه دفاع از ميهن اسلامي دفاع کرد تا سرانجام در عملیات والفجر5 در دومین روز از اسفندماه 1362 در كربلاي مهران (چنگوله) به فیض شهادت نایل آمد.و در زادگاهش شهرستان دهلران به خاک سپرده شد.
متن وصیت نامه شهید:
قبل از هر چيز بايد بگويم كه كشتهشدن من و هزاران جوان مسلمان ديگر فقط به جرم اعتقاد به وحدانيت خدا و رسالت محمدبن عبدالله(ص) مىباشد و بدانيد كه اين كشتهشدن ها يک باختن نيست بلكه يک فوز عظيم است كه خدا هر كدام از بندگانش را كه شايسته اين فوز بداند او را به اين نعمت بزرگ مفتخر مىسازد، بنابراين بديهى است كه در چنين كشته شدنى هيچگونه حزن و اندوهى و سوز و آهى روا نيست.
از شما امت حزبالله و ملت قهرمان می خواهم هماكنون كه به ريسمان محكم الهى چنگ زدهايد و آن ولايت امام بزرگوار خمينى بتشكن مىباشد، هرگز آن را رها نكنيد. هان اى زندگان آگاه باشيد كه قافله مرگ همچنان به مقصد نيستى درحركت است و شما نيز به زودى بدان ملحق مىشويد، بيدار باشيد تا بتوانيد جسورانه مرگ را انتخاب كنيد، قبل از آنكه در چنگال مخوفش گرفتار شويد و بميريد.
اين وصيتم بر همگان است بر هر كس كه پيامم را مىشنود مبادا بر كشتهاى از پويندگان راه خدا آه حسرت بكشيد و با افسوسش دل سوزانيد و بر مشيت حضرت حق خشم گيريد. اى كاش صحنه مرگم همچنان پرداخته شود كه تكه تكه گوشت تنم همچون ذرهذره جانم در اين معراج الهى حضور يابد تا ذرات خاک شدهام سوار بر بادهاى مهم قيام در پهنه گسترده زمين منتشر گردد. هر چند برادران پاسدار شما خود بهتر از من مسایل را درک مىكنند و مىدانند كه پيام امام و خون شهيد چه را طلب مىكند. اما از باب تذكر حقير هم سخنى با شما مىگويم برادرانم معنى ومفهوم زندگى آنوقت معلوم مىگردد كه انسان در جهت خدا حركت كرده و خداگونه شده باشد.
بايد تقواى خدا را پيشه ساخت و از هرگونه اعمال و مسایلى كه انسان را از خدا دور مىكند دورى جست. پس در اين راهى كه قدم نهادهايد استوار و محكم و پابرجا باشيد و قدر اين لباس و نعمت را بدانيد.
در خاتمه توصيهاى جز پيروى از ولايت فقيه كه به حمدالله پيرو آن هستيد و تا آخر هم باشيد. يك توصیه به خانوادهام و خواهران و قوم و خويشانم اين است كه اگر من شهيد شدم براى من گريه نكنيد بلكه به جاى آن فاتحه و قرآن بخوانيد و به جان امام امت خمينى بزرگ دعا كنيد.
62/11/24- پاسدار جبار نادعلىپور