«سیدعلی» خوشقول و بامرام بود
نوید شاهد ایلام؛ سیدعلی فرزند سید موسی سال 1334 در خانوادهای مؤمن در روستای شلت از توابع شهرستان آبدانان متولد شد و دوران طفولیت را در آغوش گرم مادر گذراند. او در کنار پدر و مادرش در میان صفای زندگی عشایری پرورش یافت. زمانی که به سن شش- هفت سالگی رسید بر خود وظیفه دانست که در انجام امورات خانواده و کارهای کشاورزی، یار و مددکار پدر شود. او از همان دوران کودکی در کنار دیگر اعضای خانواده وظایف خود را به درستی و ظرافت انجام میداد. در سن سیزده سالگی با اجازۀ پدر و با هدف تأمین رفاه و آسایش هر چه بیشتر خانواده برای کسب درآمد در شرکت ساختمانسازی و احداث جاده به نام شرکت «سرا» در شهرستان آبدانان به کارگری مشغول شد.
ذکاوت و تیزبینی سیدعلی باعث شد که به زودی فنون مکانیکی و رانندگی با دستگاههای مختلف راهسازی و ماشینهای سنگین را در شرکت «سرا» یاد بگیرد. دقت، اخلاق نیکو و پشتکار سیدعلی باعث شد تا مهندسین شرکت مایل به همکاری و شرکت او در پروژههای بعدی باشند؛ ولی سیدعلی دلش پیش پدر و مادرش بود و به رفاه و آسایش آنان میاندیشید که مبادا در غیاب او بر آنان تلخ بگذرد. به همین خاطر برای مدتی کار در شرکت را رها کرد و مجدداً به نزد پدر و مادرش در شلت برگشت. اما دامداری کم رونق، کفاف زندگی خانواده را نمیداد پس ناگزیر دوباره وارد بازار کار شد و سالهای سال در غربت کار کرد تا از این راه بخشی از مایحتاج زندگی خانواده را تأمین کند.
فعالیت های انقلابی شهید سیدعلی موسوی
سیدعلی 17 آبانماه سال 1353 به خدمت سربازی رفت و در تاریخ 17 آبانماه 1355 آن را به اتمام رساند. در همان سالها با یکی از بستگان خود ازدواج کرد. سیدعلی پس از ازدواج برای تأمین مخارج خانه به شهر اهواز رفت. ورود او به شهر اهواز با فعالیت انقلابیون مواجه شد. سیدعلی نیز مانند سایر انقلابیون شروع به فعالیت علیه رژیم ستمشاهی کرد.
حضور در عملیات فتح المبین
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به استخدام ادارۀ راه و ترابری شهرستان آبدانان درآمد تا به گونهای دیگر به انقلاب نوپا و کشورش کمک کند. عشق به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و وطنش باعث شد که با شروع جنگ تحمیلی به صورت داوطلبانه به جبهه بپیوندد. او همگام با سایر سنگرسازان بیسنگر به جبهههای نبرد شتافت. سرانجام چهارم فروردینماه 1361 در حالیکه برای حفاظت از رزمندگان اسلام در عملیات فتحالمین سنگر احداث میکرد جان خود را فدای اسلام و کشورش کرد. پیکر مطهر این شهید بزرگوار در کنار سایر شهدا در جوار امامزاده سید صلاح الدین محمد(ع) در شهرستان آبدانان به خاک سپرده شد. از این شهید والامقام دو فرزند به یادگار مانده است.
برادر شهید در مورد احترام شهید سیدعلی به والدینش و دوستانش این چنین گفته است:
سیدعلی برای پدر و مادرش احترام ویژهای قایل بود. هر هفته با صبر و حوصلۀ خاصی پدرم را حمام میکرد و با دقت و ظرافت خاصی موی سر و محاسن او را اصلاح میکرد. با دستهای مبارک خودش عمامۀ پدر را میشست. هر وقت در آبدانان حضور داشت بیشتر وقتش را در کنار آنان میگذراند و کارهای شخصی آنان را با کمال میل انجام میداد. همیشه من، خواهران و برادرانش را به احترام و تکریم والدین سفارش میکرد.
آنچه از دوران نوجوانی و جوانی شهید به یاد دارم و در ذهنم مانده، این است که از همان ابتدا رفتارش با سایر همسن و سالانش فرق داشت. در رعایت آداب معاشرت، احترام به کودکان و بزرگان زبانزد خاص و عام بود. وقتی دوستانش به برخی بازیها و سرگرمیهای آن دوران که گاه جنبۀ لهو و لعب داشت مشغول میشدند علاوه بر اینکه کنارهگیری میکرد در مواقعی هم که احساس میکرد گفتههایش تأثیرگذار است امر به معروف میکرد. او دیگران را از اینگونه کارها به شدت منع میکرد.
به دوستان و افراد خانوادهاش اجازۀ شوخیهای بیمورد و زننده نمیداد و این خصوصیات را از دوران نوجوانی تا شهادتش حفظ کرد.
رفتار و کردارش برای اهل خانه الگو بود. مایحتاج اهل خانه را تا جایی که میتوانست برآورده میکرد. به خواهران و برادرانش عشق میورزید. باهوش بود. اگر چه خودش به خاطر ورود به بازار کار جهت تأمین معاش خانواده موفق به ادامه تحصیل نشد ولی برای تحصیل برادران و خواهرانش نهایت سعیاش را کرد او آنها را به تحصیل علم و دانش تشویق و توصیه میکرد و برای تشویق هر چه بیشتر آنها به این کار جایزه در نظر میگرفت.
سیدعلی خوشقول و بامرام بود. وفای به عهد از ویژگیهای شخصیتی او بود. روزی که خدمت سربازیاش تمام شد به منزل بازگشت و فردای آن روز جهت امرار معاش خانواده به شهر اهواز رفت. او در قبال خانوادهاش بسیار مسئولیتپذیر بود و دوست داشت همیشه مشکلات آنها را کم کند و یا باری از روی دوش آنها بردارد.