اسارت واژه غریبی است، حتی اسمش هم باعث دلتنگی می شود، در ماه رمضان شکنجه جسمی و فشار روحی، غم فراق، درد جبهه و تشنگی به اندازه ای زیاد بود که اسرا برای اینکه آب دهان شان خشک نشود سنگ ریزه را زیر زبان می گذاشتند در حالت عادی هم گرسنگی دایم حکم فرما بود. آنچه می خوانید روایتی از روزه داری دوران اسارت است که آزاده عمران احمدی بیان می کند.

به گزارش نوید شاهد ایلام،آزاده عمران احمدی دوم دی ماه 1345 در زنجیره علیا واقع در شهرستان چرداول چشم به جهان گشود. پس از گذراندن دوره سه ساله راهنمایی به خاطر علاقه ای که به تحصیلات حوزی داشت به همراه چند نفر از دوستان هم روستایی به حوزه علمیه ایلام جهت ادامه تحصیل رفت،وی با توجه به همزمان شدن ایام تحصیل با جنگ تحمیلی از طریق بسیج عشایر در کرمانشاه به جبهه اعزام شد و در اواخر سال 64 به اسارت دشمن درآمد و پس از گذراندن 4 سال و 4 ماه دوران تلخ اسارت در سال 69 با افتخار به وطن بازگشت.بعد از تحصیل درس خارج فقه در محضر آیت الله مکارم شیرزای به عنوان مسئول تبلیغات شهرستان زادگاهش مشغول به خدمت شد.

آنچه می خوانید روایتی از روزه داری در دوران اسارت است که این آزاده گرانقدر برایمان نقل می کند:


روزه در اسارت

اسارت و یک دنیا غم واندوه، اسارت واژه غریبی است، حتی اسمش هم باعث دلتنگی می شود، شکنجه جسمی و فشار روحی، غم فراق، درد جبهه و تشنگی به اندازه ای زیاد بود که اسرا برای اینکه آب دهان شان خشک نشود سنگ ریزه را زیر زبان می گذاشتند در حالت عادی گرسنگی دایم حکم فرما بود ماه رمضان از راه رسید و اولین تجربه رمضان در اسارت آغاز گردید فکر می کردیم شاید بیشتر اسرا نتوانند روزه بگیرند اما با این اوصاف سحرگاهان با نصف لیوان آب و مقدار اندکی نان(نصف نان صمون) اکثر قریب به اتفاق اسرا روزه ماه مبارک رمضان را شروع کردند صبح ها باید پنج ساعت در هوای گرم به دور از سایه قدم می زدند حتی راه رفتن در سایه ممنوع بود، بعد از استراحت در بعد از ظهر 2 ساعت مجددًا باید در جلوی آفتاب قدم می زدیم.

بر این مشکلات شکنجه با کابل را باید اضافه کرد با این وجود توکل بر خدا باعث شد تا ماه رمضان را با تمام مشکلات بدون شکستن حرمتش با صبر و استقامت و کمک خداوند به اتمام برسانیم روزه ای را گرفتیم که شاید تاریخ به خودش ندیده است. اما با این همه درد و رنج در اوج غربت وقتی مؤذن آهسته اذان می گفت و غریبانه نماز جماعتی را برپا می کردیم دل ها به آرامش خاص غیر قابل تصوری دست می یافت.

اسرا برای اینکه آب دهان شان خشک نشود سنگ ریزه زیر زبان می گذاشتند

منبع: پرونده فیزیکی آزاده عمران احمدی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده