برپایی کلاس درس یک معلم برای آوارگان جنگ زیر چادر امدادی
به گزارش نوید شاهد ایلام؛ با آغاز جنگ تحمیلی اقشار مختلف جامعه برای دفاع از خاک کشورشان سینه سپر کردند. آنان خود را مؤظف و مکلف به جهاد علیه حزب بعث میدانستند. در این بین معلمان به عنوان یکی از اقشار فرهیخته و دلسوز کشور هم در کسوت معلمی و هم در لباس رزم نقش خود را به خوبی ایفا کردند.
عباس صیدیوسفی در سال 1338 در بخش صالحآباد از توابع شهرستان مهران به دنیا آمد. او پس از اخذ دیپلم علوم انسانی در تربیت معلم شهرستان ایلام پذیرفته شد. پس از اتمام این دوره تا سال 1385 به عنوان معلم و مدیر در مدارس صالحآباد خدمت کرد. در طول هشت سال جنگ تحمیلی هر زمانی که نیاز به حضورش در جبهه بود دریغ نکرد و پا به پای دیگر رزمندگان جهاد کرد. سالهاست که به عنوان مداح اهل بیت در مجالس عزاداری ائمه روضه و نوحه می خواند.
مهر، ماه به یاد ماندنی
عباس صیدیوسفی بازنشستۀ فرهنگی درخصوص نحوۀ بازگشایی مدارس در طول جنگ تحمیلی گفت: همه ساله رسم بر این است که دانشآموزان و معلمان با شور و شوق در مراسم بازگشایی مدارس شرکت کنند. در طول جنگ تحمیلی هم با وجود بمبارانهای هوایی این رسم پابرجا بود. اولین مهرماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یعنی سال 1358 هیچوقت یادم نمیرود. در آن سال در مراسم بازگشایی مدارس، سرود مقدس جمهوری اسلامی همزمان با بالا رفتن پرچم ایران سروده شد. هفته اول مهرماه به برنامههایی در این راستا مخصوصاً به جشن درخصوص پیروزی انقلاب اختصاص داده میشد. شور عجیبی در بین خانوادهها، دانشآموزان و دبیران دیده میشد. در آن سالها چندین مدرسه در صالحآباد داشتیم و هر روز در یک مدرسه برنامه اجرا میکردیم.
آغاز جنگ تحمیلی همزمان با مهر 1359
مداح اهل بیت بیان داشت: حزب بعث عراق قبل از مهر 1359 به پاسگاههای مرزی حمله کرد. اکثر نیروهایی که در این پاسگاهها خدمت میکردند اهالی شهرستان مهران و بخش صالحآباد بودند و این باعث همهمه در سطح صالحآباد شده بود. مردم نگران بودند ولی در ترغیب فرزندانشان برای حضور در مدرسه نهایت سعی خودشان را کردند.
وی افزود: در مهرماه 1359 با وجود صدای توپخانه دو طرف جنگ، مراسم بازگشایی مدارس انجام شد من در آن سال به عنوان مدیر دبستان سعدی صالحآباد خدمت میکردم. با اینکه دو سال از پیروزی انقلاب میگذشت اما ما همچنان پیام انقلاب و امام را در مدرسه اعلام کرده و در تثبیت و تفهیم آرمانها و اهداف انقلاب در بین دانشآموزان تلاش میکردیم. همکاری اولیای دانشآموزان با کارکنان مدرسه ستودنی بود. آنها در تشویق و ترغیب فرزندان خود به علم اندوزی نقش مهمی ایفا میکردند.
پا به پای دفاع مقدس
معلم نستوه انقلابی عباس صیدیوسفی در طی جنگ تحمیلی هیچوقت اجازه نداد چراغ علماندوزی در مدرسهاش خاموش شود. وی در این راستا عنوان کرد: در طی جنگ تحمیلی جز در تابستان هیچوقت مدرسه را تعطیل نمیکردیم همگام با آوارگان در مناطق مختلف چادر میزدیم و کلاس درس را در همانجا برگزار میکردیم تا دانشآموزان از درس عقب نمانند. دانشآموزان نیز به تکلیف خود عمل کرده و وقت خود را صرف دروس و امتحانات می کردند.
بمباران روستای ماربره
صیدیوسفی درخصوص بمباران روستای ماربره تعریف کرد: در زمستان سال 1363 که روستای ماربره بمباران شد، من معلم بودم و در آنجا برای دانشآموزان و آوارگان صالحآباد زیر چادر کلاس درس برپا می کردم. من هر روز با موتور از محل زندگیام به آنجا میرفتم کلاس درس را برگزار میکردم و برمیگشتم.
وی ادامه داد: در آن مقطع علیمحمد جمال الدینی، حجتاله گوهری و امیدعلی اسماعیلی که بعداً به شهادت رسیدند همپای من در سایر مناطق به دانشآموزان درس میدادند و دینِ خودشان را به اسلام و انقلاب ادا میکردند. قدرت نظری از شاگردان من بود که بعداً به تربیت معلم رفت و در طی جنگ تحمیلی شهید شد. در روستای ماربره هم تعدادی از شاگردانم از جمله؛ بهزاد چراغی، حمداله نجفی، فاطمه چراغی و ... بر اثر بمباران هوایی دشمن در ماربره به شهادت رسیدند. آقای یادگاری که الان جزء پزشکان موفق هستند در بمباران ماربره یک دستش را از دست داد اما تلاشش در علماندوزی باعث موفقیت امروزش شد.
فداکاری دانشآموزان برای رزمندگان
در طی جنگ تحمیلی پشتیبانی دانشآموزان و خانوادههایشان از رزمندگان غیرقابل وصف بود. صیدیوسفی در این مورد اظهار داشت: دانشآموزان با پول اندکی که در طی هفته جمع میکردند اقلامی مثل جوراب برای رزمندگان میخریدند. مردم خود از وضعیت اقتصادی مناسبی برخوردار نبودند اما نیاز رزمندگان و جبهه را بر نیاز خود ارجح میدانستند. جمع کثیری از دانشآموزان با حضور در جبههها به پیام امام لبیک گفتند.
شرح جانبازی
صیدیوسفی از جانبازان جنگ تحمیلی است. او درخصوص نحوۀ مجروحیتش تعریف کرد: در سال 1366 در ارتفاعات قلاویزان درحالی که با گردان تبلیغات همکاری میکردم زخمی شدم و در حال حاضر جانباز 30 درصد هستم. آن شب در حال آماده سازی مکانی برای اجرای دعای کمیل در کنار سنگر رزمندگان بودم که بر اثر ترکش خمپارۀ دشمن دچار جراحت شدم. آرزویم شهادت بود ولی گویا خداوند امر بر ماندنم کرده بود. افتخارم این است که توانستم برای خاک وطنم بجنگم. در عملیاتهایی چون والفجر 3 ، والفجر 5 و مرصاد حضور داشتم. در جبهه هم به عنوان نیروی رزمی و هم به عنوان نیروی تبلیغی فعالیت داشتم.
تدریس در جبهه
وی خاطرنشان کرد: در سال 1364 در قالب یک گروه پانزده نفره از دبیران در مجتمع آموزشی چنگوله اقدام به برگزاری کلاس درخصوص علماندوزی رزمندگان کردیم. در آن مجتمع برای رزمندگان از مقطع ابتدایی تا دیپلم کلاس درس دایر میکردیم و در پایان با برگزاری امتحانات به آنها کارنامه میدادیم. از جمله رزمندگانی که در آنجا کسب علم کردند اسم یادگار امیدی و علیمرد مهرداد به یادم مانده است آنها بعداً به فیض شهادت نایل آمدند.
حرف پایانی
صیدیوسفی در تکمیل سخنان خود گفت: ما کماکان بر عهدی که با امام خود بستیم وفاداریم و همچنان به صیانت از آرمانهای مقدس شهدا میپردازیم. راه شهدا راهی است روشن و پایدار، ما در این راه تا پای جان ایستادهایم. امیدوارم تمام معلمان که انسانساز هستند جهت ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، این راه را برای دانشآموزان خود تبیین کنند.