معبودا مردم چشم انتظار ظهورند
به گزارش نوید شاهد ایلام، شهید جمال بیگی فرزند صیدمحمد بیستم اسفند ماه 1340 در روستای شتران از بخش سومار غرب به دنیا آمد، تحصیلات خود را تا دوره راهنمایی در زادگاهش گذراند و جهت ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان راهی شهرستان زرین شهر از توابع استان اصفهان شد و این مقطع را با موفقیت گذراند.
سپس جهت خدمت مقدس سربازی خود را به ژاندامری وقت ایوان معرفی نمود ، پانزدهم بهمن ماه 1360 به آذربایجان غربی اعزام و سه ماه آموزشی را سپری کرد و در قرعه بعدی ادامه خدمت به تیپ 55 هوابرد شیراز افتاد و پانزدهم اسفند 1361 به شیرزا رفت و خودش را به تیپ معرفی نمود بعد از یک هفته به جبهه جنگ اعزام شد.
با ورود وی به جبهه جنوب و پس از چند روز عملیات بزرگ بیت المقدس آغاز شد ،در مرحله سوم آزاد سازی خرمشهر به همراه دیگر سربازان گردان 126 خرمشهر را آزاد نمودند، بعد از مستقر شدن قوای اسلام در منطقه خرمشهر و پاکسازی آن به منطقه سومار اعزام شد و در عملیات مسلم بن عقیل که نهم مهر ماه 1361 در منطقه غرب سومار برگزار شد شرکت داشت.
بعد از مدتی دوباره به جبهه جنوب رفت و این بار در عملیات والفجر یک که بیستم فروردین 1362 در منطقه عمومی فکه آغاز شد حضور داشت و در بیست و دوم فروردین ماه 1362 هنگامی که در محاصره دشمن بود می خواست حلقه محاصره را توسط آخرین موشک آرپی جی که در دستش بود بشکند که توسط تیر مستقیم دشمن به شهادت رسید و پیکر پاکش حدود 10 سال در منطقه فکه جای ماند و سرانجام بیست و دوم اسفند 1371 پیکرش شناسایی و در گلزار شهدای شهرستان ایوان به خاک سپرده شد.
متن مناجات نامه شهید:
خدایا در این لحظه که روی به درگاه تو آورده ام از همه جا و از همه چیز دل بریده ام و امیدم فقط به توست
خدایا بارگناهان بر دوشم سنگینی و زانوانم را سست و قلبم را آکنده از درد کرده است دست کمک به سوی تو دراز می کنم دستم را کوتاه نفرما
یا امیرالمؤمنین(ع) یا غایه الامال العارفین و یا غیاث المستغیثین مرا از درگاه خود مران زیرا من عاشق توأم و هر معشوقی برای عاشق محبوب و عزیز است ای کسی که غایت آرزوی عارفانی از تو می خواهم که تو هم عاشقم شوی و مرا به سوی خود خوانی
معبودا مردم چشم انتظار ظهورند
معبودا ملت ایران به پیشگاه تو آمده اند تو خود از دل پر درد این ملت باخبری تو خود می دانی چه درد و غم و آرزویی دارند.
درد و غم شهیدان ، هجران اسیران ، دوری پدران و مادران از فرزندان دلبند خود ، در انتظار آمدن مهدی ، آرزوی زیارت کربلا، آزادی قدس و هزاران درد و غم و هجران و فراق دیگر که چشمان این مردم پر از اشک و قلب شان پر از درد کرده است ، معبودا مردم چشم انتظار ظهورند.
ای مولای من مگر تو چقدر صبر داری که این همه ظلم و ستم و این همه فاجعه های دلخراش و بیدادها را می بینی دشمنانت را نیست و نابود بگردان
ای حبیب قلوب الصادقین و ای اله العالمین اگر به درگاه تو زاری نکنیم پس پیش کی برویم به ما رحم کند درد و دل هایمان را گوش کند و دعاهایمان را اجابت کند
خدایا اسلام را پیروز بفرما
ای نور ای قدوس چنان که دریا را برای موسی و پیروانش شکافتی و آنها را از شر فرعون یان نجات دادی ،خمینی و امت خمینی را بر کفار و مشرکین و منافقین همه دشمنان اسلام پیروز بفرما
معبودا تو خود فرموده ای ادعونی استجب لکم پس من می خوانم تو را و تو هم اجابت کن مرا
خدایا اگر من لایق درگاهت نیستم خون شهیدان را بنگر که زمین از خون شان سرخ شده است از خون آنها ایران رنگین شده است ، بنگر که در لحظات آخر عمر چه ها که می گویند و چه سان تو را می خوانند اسیران را بنگر که چطور خدا خدا می کنند
معلولین را ببین که یکی دست خود را ، یکی پای خود را و آن یکی چشمان خود را این یکی ، دیگر اعضای خود را فدای راه تو کرده اند.
سیلاب اشک چشم مادران را و قلب دردناک و آه و ناله آنان را نظاره کن، مظلومیت یتیمان را ببین آیا مگر اینها یش تو اجر و پاداش ندارند!
خدایا دست اجانب را از سر این ملت مظلوم کوتاه بفرما
بارالها قسمت می دهم به این اشک ها به این آه و ناله ها به این قلب های دردناک و به این مظلومیت ها که سپاهیانت را که به خاطر تو و به خاطر رضای تو و برای خدمت به مخلوق تو می جنگند در تمام جبهه ها پیروزشان بگردان و بر ایشان رحم کن و دست اجانب را از سر این ملت مظلوم کوتاه بفرما
الهی چه گویم و چه نویسم که درد دل و غم و افکار خود را نمی توانم وصف کنم تو خود از درون من آگاهی
یا غفار، یا غفار و یا غفار به رحمتک یا الرحم الراحمین، معشوقا بالاخره با خواندن دعای صباح توانستم درونم را برای تو بازگو کنم پس بر عاشق خود رحم کن زیرا بدنم تحمل آتش قهرت را ندارد
خدایا بدنم ضعیف است بر من ضعیف رحم کن و مرا از آتش خشمت نجات بده
الهی بساز کار من ، و منگر کردار من تو خود میدانی من گنهکارم دلی ده که تو را اطاعت کند و عقلی ده که دل را تسخیر کند
خدایا در میدان نبرد بازوانم را قوی ، پاهایم را استوار بگردان و نشاط دل و حوادث شوق عطا کن و از وحشت و هراس ایمن ساز
پروردگارا در روز مبارزه خاطرم را از پدر و مادر و از دوست و قبیله دور کن تا غم فراق دلم را نشکند و عزمم را ضعیف نسازد و به جای آن حُسن نیت و ثبات عقیدت در ضمیرم بنشان و دور از ترس و هراس در پناه صحت و عافیت و جرأت و شهامت به دشمن هجوم برم و دشمن را در مقابلم زبون و ذلیل بگردان
خدایا مرا در میدان نبرد بمیران
پروردگارا میان من و مرگ من الفتی برقرار ساز که به رویش با شهادتم لبخند زنم و سایه اش را برای خویش پناهگاهی مطمئن و مأنوس بشمارم تا وقتی که به رویم آغوش می گشاید مشتاقانه به آغوشش درافتم و مشتاقانه در سایه اش بیارامم مقدم مرگ را در بسترم مسعود و مبارک گردان و مهمانی او را برایم خجسته وفرخنده بدار
خدایا درِ مغفرت و رحمت را به رویم بگشا که کلید مرگ برایم کلید رحمت باشد، مرا دور از ضلالت و شقاوت در میدان نبرد بمیران و چنان کن که به هنگام مرگ خشنود و سبکبال و بخشیده شده و امید وار چشم از دنیا بپوشم
خدایا امام ما را خمینی عزیز برای اسلام و مسلمین تا انقلاب مهدی نگهداری بفرما
پیروزی نهایی را نصیب لشکریان اسلام بکن و زمینه ظهور حضرت مهدی (عج) را فراهم بفرما.
یا ارحم الراحمین