بچههایم را به خدا سپردهام
به گزارش نوید شاهد ایلام، شهید عبدالحسین ابراهیمی فرزند عبدل اولین روز از اولین ماه سال 1329 در روستای شوهان از توابع شهرستان خوران دیده به جهان گشود. با توجه به علاقه و ذکاوت خویش سواد را در حد خواندن و نوشتن یاد گرفته بود. در همان ابتدای نوجوانی در کارهای کشاورزی و دامداری کمک کار خانواده شد. شخصی شجاع، باتقوا، اجتماعی، نمازگذار و با درایت بود.
و همیشه با خانواده و فرزندانش با چهره ای خندان و خداپسندانه برخورد می کرد. در سال 1354 دامداری را رها کرده و در روستای چنگوله مدت کوتاهی سکونت و بعد در شهر مهران ساکن شد و به مغازه داری و کار آزاد مشغول شد.
در سالهای 57 و 58 حضوری فعال در تظاهرات های مردمی علیه رژیم ستمشاهی داشت و در سال 1359 که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران آغاز و شهر مهران اشغال، مردم به ایلام مهاجرت نمودند.
در حالی که حتی سرپناهی برای بچه هایش نداشت داوطلبانه بعنوان بسیج افتخاری اسلحه تحویل گرفت و آماده برای مقابله با دشمن بعثی شد که در زمستان سال 1359 در یک عملیات مردمی به ارتفاعات کنچانچم مهران همراه با تعدادی از بسیجیان و مردم شرکت داشت و طی مأموریت به جبهه چنگوله اعزام و در بازگشت جهت دیدار با خانواده که مرخصی گرفته بود بر اثر سانحه تصادف در بیست و پنجم آذرماه 1359 به دیدار معبود خویش شتافت. از این شهید گرانقدر شش فرزند به یادگار مانده است.
مادر شهید می گوید:
در حالی که برای اعزام به عملیات آماده می شد مادرش به وی گفت فکر بچه هایت را کرده ای آنها را به که می سپاری؟در جواب گفت: بچه هایم را به خدا سپرده ام و خداوند از آنها نگهداری می کند که همین طور هم شد.
خاطره از دوستان شهید:
در زمان اشغال مهران خانواده و بچههایش را به روستای چنگوله فرستاد و تا شب آخر که مهران به محاصره در آمد به نگهبانی از خانه و مغازه خود پرداخت و نهایت با اصرار دوستان شبانه از مهران خارج شد.
بسیجی شهید «عبدالحسین ابراهیمی» در حالی که برای اعزام به عملیات آماده می شد مادرش به وی گفت فکر بچه هایت را کرده ای آنها را به که می سپاری؟در جواب گفت : بچه هایم را به خدا سپرده ام و خداوند از آنها نگهداری می کند که همین طور هم شد.