سعادت من در شهادت است
به گزارش نوید شاهد ایلام، شهید رحمت اله ابراهیمی سال 1339در خانواده های مذهبی در شهرستان مهران دیده به جهان گشود. با توجه به کمبود امکانات تحصلی با سعی و تلاش خود خواندن و نوشتن و تلاوت قرآن را به درستی فرا گرفته بود. سال 1360داوطلبانه عازم جبهه های حق علیه باطل گردید و مدتی که در جبهه بود جانانه از کیان مملکت خویش دفاع می کرد. در سال 1363ازدواج کرد. وی عاقبت سوم دی ماه 1370 بر اثر برخورد با مین به جای مانده از جنگ تحمیلی در مهران به شهادت رسید. کسی که سال ها در جبهه آرزوی شهادت را داشت، بالاخره به آرزویش رسید. از این شهید گرانقدر سه فرزند به یادگار مانده است.
مناجات نامه و وصیت نامه شهید رحمت الله ابراهیمی
مناجات شهید
بارالها تو شاهدى كه اين چندمين بار است كه قلم ناتوان در دست گرفته و وصيت نامه مىنويسم ولى تاكنون لياقت وصال تو را نداشتم اين دفعه هم وصيت نامه مىنويسم كه شايد لياقت پيدا كرده باشم و اين تن ناچيزم را به بهایى بس پر ارزش يعنى قرب تو اى خداى من برسم.
مولاى من قلم ناتوان، دست لرزان، دل گريان، نمى توانم آنچه را در درون دارم به تحرير در بياورم (يا سيدى و ربى من لى غيرك)
خدايا تو شاهدى كه به جز تو كسى را ندارم پس تو اى مهربانترين مهربانان گناهانم را ببخش و قلم عفو بر روى جرایم اعمالم بكش.
خدايا به گذشته خود فكر مى كنم راه روشنى ندارم جز معصيت و ظلم به نفس خودم، پس خدايا تنها راه سعادتم را شهادت مى بينم پس مرا بپذير و عروس خوشبختى را كه همانا شهادت است نصيبم گردان.
امام را تنها نگذارید
اما سخنى كوتاه با مردم شريف ايران: همانطوريكه براى هر فردى لازم است كه وصيت نامهاى داشته باشد من هم اين چند كلام را به شماها توصيه مىكنم هر چند كه من لياقت ندارم كه شماها را توصيه كنم ولى به خودم اجازه سكوت نمىدهم.
اى مردم شريف و قهرمانپرور امامتان را تنها نگذاريد و تاريخ را تكرار نكنيد مبادا خداى ناكرده مانند اهل كوفه شويد و امام را تنها بگذاريد.
پشتيبان ولايت فقيه كه همان ولايت على(ع) است باشيد كه در گرداب جهالت غرق نشويد.
زمانى بود كه ما مىگفتيم اى كاش در زمان امام حسين(ع) مى بوديم و جان را فدا مىكرديم ولى اين همان زمان است كه خداوند بر ما منت نهاده و كربلایى و حسينى را براى امتحان ما درست كرده كه تا چه حد ما صادق بوديم و در اين موقعيت بايد انسان دقت كند كه اشتباه نرود .
خطاب به والدین
والدين عزيزم : پدر و مادر مهربانم در زمان زندگى فرزند خوبى نبودم آنطور كه شما به وجود من فخر بورزيد، ولى خوشحال باشيد با رفتنم از دنيا، شهادتم باعث فخر و مباهات شما شود و چون شما را در مقابل على و زهرا و ائمه و خانواده شهدا سربلند كردم، حلالم كنيد و مرا ببخشيد. مي دانم كه هر كسى جوانى را از دست بدهد ناراحت مى شود شماها هم حق داريد ناراحت شويد ولى نه از حد فزون گردد.
نكند خداى ناكرده مرگ من موجب گناهى بر شما شود يعنى بىصبرى و بيقرارى، چون صبر به منزله سر ايمان است پس اگر بى تابى كنيد ايمان تان را پايمال كردهايد.
اما برادران و خواهران و دوستان و اقوامم مرا حلال كنيد و براى من طلب آمرزش كنيد و هرگونه خوبى و بدى را از من ديدهايد ناديده گرفته و مرا ببخشيد.
هر كسى روح مرا با فاتحهاى شاد كند ايزد خاطرش از معرفت آباد كن
وصیت به همسر
و اما همسر عزيزم مهرت را حلالم كن. آنطور كه بايد براى شما شريك زندگى خوبى نبودم ولى آخرين خواستهام را به مرحله اجرا بگذار و با حفظ حجاب صبر و شكيبایى بر مصيبت، راه مرا يارى بخش.