«کسی خلاف نکرده»
به گزارش نوید شاهد ایلام؛ اولین تبعید داخل اردوگاه یازده تکریت برایمان رقم خورد و ما هیچ اختیار و ارادهای از خودمان نداشتیم و با دوستایی مثل سیدکرامتالله حسینی، سعید دافعیان و علی (زینبی) عاشوری و بقیه که یکی دو ماه بود با هم انس گرفته بودیم و با هم سختیها و مشکلات ماههای اولرو پشت سر گذاشته بودیم خداحافظی کردیم و تحتالحفظ وارد بند سه شدیم.
من به آسایشگاه هفت داده شدم. مسئول آسایشگاه یه جوان بسیجی بنام محمود میری بود. مشهور به «محمود عرب» و بچه آبادان بود و دست و پا شکسته عربی حرف میزد. به همین خاطر عراقیها بهش میگفتند محمود عرب و کرده بودنش ارشد آسایشگاه هفت. بسیار بچه نازنین و دوستداشتنی بود و با ورود ما چند نفر به آسایشگاه به ما خوشآمد گفت و پشت بندش، تعدادی از بچهها هم آمدن و بغل مان کردند که احساس دلتنگی و غریبی نکنیم.
ویژگی این آسایشگاه این بود که یک بسیجی معتقد و دلسوز مسئولیت آسایشگاه را به عهده داشت و به هیچوجه حاضر نبود کسی را به بعثی ها معرفی کند و هر وقت از او میخواستند کسی را به عنوان مخالف لو بدهد، می گفت سیدی(قربان) همه ساکتند و کسی خلافی نکرده و هر کی سرش بکارِ خودش هست.
آنها پی خلافکار نمیگشتند. دنبال عقدهگشایی و آزاردادن بچهها به هر بهانهای بودند. حتی وقتی محمود را تهدید میکردند، باز هم مقاومت میکرد و خیلی وقت ها بخاطر لو ندادن افراد بهشدت کتک خورده و شکنجه شده بود. وقتی ایشان رو با ارشدِ آسایشگاه پنج مقایسه میکردم باورم نمیشد بین ارشد آسایشگاهها کسی باشه اینقدر از خودگذشتگی داشته باشه که بیشتر از بقیه کتک بخورد و اذیت بشه.
این قصه ادامه دارد...