آرزو دارم آموزگار شوم
به گزارش نوید شاهد ایلام؛ شهیده رسمیه کارزانی فرزند مظفر دوم خرداد 1353، در روستای قناتآباد از توابع شهرستان چرداول دیده به جهان گشود. شانزدهم اسفندماه 1362، به علت انفجار مین در منطقه میمک به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مزار او در گلزار شهدای بخش صالحآباد به خاک سپرده شد.
آرزوی خواهرم
در سال 1361 هميشه با خواهرم و برادر كوچكتر از خودم مي رفتيم با بچه هاي هم سن و سال محله بازي مي كرديم خواهرم از من و برادرم بزرگتر بود. رسمیه چون يكي دو بار با دختر عموهايم كه از او بزرگتر بودند و دانش آموز بودند به مدرسه آنها رفته بود موقعي كه از مدرسه برمی گشت، می رفت سراغ پدرم گريه مي كرد و مي گفت من هم بايد به مدرسه بروم.
تا حدی به پدر اصرار می کرد که او را مجبور به خرید کتاب و کیف مدرسه کرد و هر روز همراه دختر عموهایم به مدرسه می رفت. بعد از چند روز معلم بهش گفته بود که تو هنوز نمی توانی به مدرسه بیایی هنوز سنت کم است برو و یک سال دیگه بیا.
با اصرار خواهرم و صحبت کردن پدر با مدیر مدرسه قبول کردند که خواهرم در کلاس درس حضور یابند با عشق و علاقه فراوان درس می خواند و می نوشت بعد از اینکه از مدرسه بر می گشت برای بچه های همسایه کلاس درس برپا می کرد و به آنها آموزش می داد و شعر یاد می داد و خود را معلّم آنها خطاب کرده بود. به قدری در آموختن جدی و از بچه ها پیش بود که معلم مدرسه بارها برایش جایزه می خرید. همیشه می گفت آرزویم این است که معلم شوم و به بچه ها درس یاد بدهم.
بالاخره در سن 9 سالگی که کلاس سوم ابتدایی بود در بمباران هوایی مناطق مسکونی به درجه رفیع شهادت نایل آمد و به آرزوی بهتر از آموختن و یاد دادن رسید.
راوی خواهر شهید
انتهای پیام/