خرما و تسبیح
به گزارش نوید شاهد ایلام؛ یکی دیگر از کارهای دستی و مفید، ساختن تسبیح با هسته خرما بود. هر چند ماه یک بار عراقی ها مقدار کمی خرما به ما میدادند. بچهها هستهها را دور نمینداختند و همه هستهها را میدادند به کسانی که علاقه داشتند با آنها تسبیح درست کنند.
هیچ وسیلهای برای این کار در دست نبود. با خلاقیت و ظرافت خاصی آنها را به کف سیمانی آسایشگاه میسائیدند تا بهصورت مستطیل در میآمد. مرحله بعد یک اندازه کردن آنها و شکل دادن به مستطیل ها به اندازه دلخواه بود.
وقتی همه دانهها یک شکل میشدند، با سیمخارداری که به شکل سوزن در آورده بودند و نوکشرا تیر کرده بودند، دو تا سوراخ در دانهها ایجاد میکردنذ. بعد دانهها را یکی دو شب توی چای غلیظ مینداختند تا رنگشان قهوای پررنگ بشود و در آخر چند لایه نخ را به هم میتاباندند و دانهها را به شکل تسبیحی در میآوردند که بسیار زیبا و قشنگ بود. شیوه دیگر این بود که دو هسته را بصورت نیم دایره میساییدند و با مقدار کمی از چسب چوب که قاچاقی از نجارهای اردوگاه میگرفتند دو تا رو به هم میچسباندن و بشکل دانههای گرد در میآوردند. بعد از مدتی که بچهها با این ها ذکر میگفتند صیقل میخوردند و مثل شیشه صاف و زیبا میشد. اوایل بعثی ها اگه میدیدند کسی از این کارا انجام میدهد به شدت کتکش میزدند، اما بعد از مدتی گفتند ایراد ندارد هر که میخواهد درست کند.
دو سه ماه که گذشت، کلک میزدند و میومدند کیسهها و وسایل بچهها رو تفتیش میکردند و همه چیزهایی که بچهها با چه زحمت و دقتی ساخته بودند رو برای خودشان برمیداشتند و میبردند. این مسئله باعث شد تعدادی از ساختن کارهای دستی و هنری خودداری کنند، اما بعدش با مشورت یکدیگذ به این نتیجه رسیدیم که صِرف مشغولیت بچهها مفید هست. هم چیزهایی یاد میگیرند و هم باعث میشود بعثیها کمتر اذیت کنند.
به هم میگفتیم ما که همه چیزمان را از دست دادیم حالا چند تا تسبیح و سنگ صیقل داده شده خیلی مهم نیست. بذار ببرن برای خودشان. اینجور مشغولیتها تا اندازه زیادی در حفظ روحیه بچهها تاثیر داشت و تا روزهای آخر اسارت ادامه داشت.
انتهای پیام/