شعر/ مدینه در دلم داغی نهفته
به گزارش نوید شاهد ایلام؛ به مناسبت شهادت حضرت فاطمه(س) شعری از میترا کمالی شاعر ایلامی تقدیم حضورتان می شود.
مدینه با تو امشب کار دارم
برایت درد دل، بسیار دارم
مدینه در دلم داغی نهفته
مدینه حرفها دارم نگفته
از آن روزی که بر زهرا ستم شد
دل من خانه ی هر درد و غم شد
مدینه من چگونه شاد باشم؟!
چرا از بند غم آزاد باشم؟!
مگر درد علی از یاد رفته؟!
و یا رنج محمد باد رفته ؟!
مدینه با من امشب هم سخن شو!
شریک درد و داغ و حال من شو!
که من مانند تو غمگینم امشب!
نشسته در عزای دینم امشب!
مدینه حضرت زهرا که دیدی؟
صدای گریه هایش را شنیدی
تو دستان علی را بسته دیدی
تو زهرا را ز دنیا خسته دیدی
تو دیدی زینب بی مادرش را
و دیدی حیدر بی یاورش را
تو دیدی محسن شش ماهه
پرپر حسن را و حسین در هجر مادر
بگو با من زمیخ و دردِ سینه بگو
بگو از فاطمه شهرِ مدینه
بگو با من از آن رخسار نیلی
بگو ازضربت غمناک سیلی
بگو دنیا به خود هرگز ندیده
به هجده سالگی قدِ خمیده
در آن لحظه که سیلی خورد زهرا
مدینه تو بگو از حالِ مولا
بگو وقتی که زهرایش سفر کرد
امیرالمؤمنین را کی خبر کرد
تو که داری غم زهرا به سینه
بگو از مرد تنهای مدینه
بگو از درد دل با چاه مولا
بگو از سوز درد و آه مولا
بگو از غربت و تنهایی و درد
بگو از مردمان پست و نامرد
بگو از سالها خانه نشینی
تو شاهد بر امیرالمؤمنینی
مدینه من چنین چیزی ندیدم
تمام این سخنها را شنیدم
ولی به جان مولا طاقتم نیست
خدا را ای مدینه این چه دردیست؟!
که من آتش گرفتم از شنیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن
انتهای پیام/
