«دوستانم در یک غافل‌گیری، افسر نگهبان و دیگر بچه‌های سپاهی را دستگیر کردند و روی سر آن‌ها گونی کشیدند و دست بسته در یکی از اتاق‌ها حبس کردند. دستور دادم تا ۲۴ ساعت در باراجین به همین حال بمانند تا یادشان باشد دشمن و ضدانقلاب با کسی شوخی ندارند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس «منوچهر مهجور» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

غافل‌گیری دوستانه!

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، «منوچهر (علی‌اصغر) مهجور»، متولد ۱۳۲۶ در قزوین است و از فرماندهان دوران دفاع مقدس، فرمانده اولیه تیپ ۱۷ قم و معاون عملیات سپاه بانه در جنگ تحمیلی به شمار می‌رود. وی که هشت سال مدیرکل بنیاد جانبازان قزوین نیز بود، پدر شهید مجید مهجور و برادر شهید جواد مهجور است و تنها دارنده نشان فتح در استان قزوین از سوی رهبر معظم انقلاب می‌باشد.

غافل‌گیری دوستانه!

منوچهر (علی‌اصغر) مهجور روایت می‌کند: برای آموزش نظامی و چریکی از سرپل ذهاب استاد «جی‌آفرام» را دعوت کردم. استاد «جی‌آفرام» نیز در هنر‌های رزمی مثل کاراته، جودو و دفاع شخصی استاد ارتش بود و ارتش نیز نهایت همکاری را کرد و زمین تیر و امکانات باراجین و پادگانش را در اختیار ما قرار داد.

یک روز برای امتحان میزان آمادگی افرادم تصمیم گرفتم نقشه‌ای طرح کنم. بدین منظور به ۳ نفر از دوستانم سپردم با یک برگه مأموریت جعلی که خودم ساخته بودم به ستاد بیایند و ادعا کنند از کردستان آمده‌اند و قصد استراحت و اقامه نماز دارند.

در شب تعیین شده به ستاد سپاه در خیابان نادری رفتم و در گوشه‌ای پنهان شدم که مبادا تیراندازی و درگیری پیش بیاید. به‌علت تعویض پست نگهبانی کسی متوجه حضور من نشد. ساعت یک نیمه‌شب بود نقشه دقیقاً همان‌طور که می‌خواستم پیش رفت. دوستانم با این ترفند به آسانی وارد ستاد شدند. افسر نگهبان خواب بود و نگهبانان بدون اینکه اسلحه و کارت شناسایی و حکم آن‌ها را کنترل کنند اجازه ورود دادند.

دوستانم در یک غافل‌گیری، افسر نگهبان و دیگر بچه‌های سپاهی را دستگیر کردند و روی سر آن‌ها گونی کشیدند و دست بسته در یکی از اتاق‌ها حبس کردند. دستور دادم تا ۲۴ ساعت در باراجین به همین حال بمانند تا یادشان باشد دشمن و ضدانقلاب با کسی شوخی ندارند و کوچک‌ترین بی‌احتیاطی ممکن است به قیمت از دست دادن جانشان تمام شود. از آن حادثه به بعد، نگهبانان با چشم و گوش باز هر کسی را به داخل ستاد راه نمی‌دادند و حکم‌ها را حسابی وارسی می‌کردند.

منبع: کتاب مرد روز‌های بارانی (روایت زندگی علی‌اصغر مهجور از فرماندهان دوران دفاع مقدس)

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده