عاشق شهادت بود و جبهه را به ادامه تحصیل ترجیح داد
به گزارش نوید شاهد ایلام، شهید «عبدالحسین پالیزبان» پنجم مرداد ۱۳۴۶ در روستای قلعه تسمه شهرستان دره شهر در خانوادهای مذهبیای دیده به جهان گشود. با وجود همه مشکلات با سعی و تلاش خود و همراهی خانواده تا کلاس دوم دبیرستان پیش رفت.
مورد اطمینان اهالی روستا بود
تعطیلات تابستانی جهت امرار معاش خانوادهاش به کار و تلاش میپرداخت. در کارهای کشاورزی دوشادوش دیگر اعضای خانواده مشغول فعالیت بود و چون فردی مؤمن بود و بیش از اندازه به اسلام و قرآن و امام علاقه داشت، به دلیل همین خصوصیات اخلاقی خوبی که در وجودش بود در میان مردم روستا شخصی مورد اطمینان و مورد علاقه به شمار میرفت.
اهل مسجد و نماز جماعت بود نمازش را به وقت در مسجد اقامه مینمود و قرآن را تا حدودی حفظ بود و در مسجد جوانان روستا را جمع میکرد و برای آنها سخنرانی مینمود و نماز جماعت را برگزار میکرد جوانان روستا را جهت برگزاری دعایهای کمیل، ندبه، توسل، زیارت عاشوار دعوت میکرد وبه امام و روحانیت علاقه خیلی زیاد داشت.
ترجیح دادن جبهه به درس
وصیت میکرد که به حرفهای منافقین کوردل گوش ندهید چونکه آنها دشمان امام و روحانیت هستند به علت عشق و علاقه وافری که به شهادت داشت تحصیل خود را در دبیرستان رها و جبهه رفتن را بر ادامه تحصیل ترجیح داد و به ندای امام لبیک گفت. در سال ۱۳۶۱ جهت رفتن به جبهه در بسیج ثبت نام کرد و به بسیجیان عاشق اسلام ورامام پیوست و در حین مانور گلولهای به بازوی وی اصابت نمود و مجروح شد وچون نمیخواست خانواده اش از مجروح شدنش اطلاع حاصل کنند به بیمارستان امام شهرستان ایلام اعزام و بعد از چند روز دوباره به آموزش خود در حالیکه هنوز مرخصیش به اتمام نرسیده بود ادامه داد.
مجروح بود اما خانواده خبر نداشت
بعد از اتمام آموزشی مرخصی را به تمام نیروهای آموزش دیده دادند. شهید پالیزبان هم همراه آنها به خانه برگشت وحدود ۱۵ روز بود که مجروح شده بود خانواده از مجروح شدن او اطلاعی نداشتن و یک روز که مادر شهید دستش را گرفته بود شهید گفته بود مادر زیاد فشار نیاورید دردم میگیرد. با اصرار مادر ایشان مجبور شد که قضیه را تعریف کند. پس از مرخصی دوره آموزشی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان دره شهر منتقل شد و بنا به تشخیص مسئول پاسداران دره شهر و لیاقتی را که داشت سرپرستی نیروهای مقاومت شهرستان دره شهر و حومه بر عهده گرفت و آموزش نیروهای دانش آموزی اعم از دبیرستان تا راهنمایی را به عهده گرفت و به آنها تاکتیک نظامی و فنون رزمی وآموزش اسلحه یاد میداد.
او در این رابطه فعالیتهای زیادی را نشان داد و تمام مسئولین سپاه از او بی نهایت رضایت داشتند و وی را برادر وحتی نور چشم خود لقب داده بودند.
بعد از یکسال که مسئولیتهایش را به نحو احسن انجام داد. سپاه پاسداران دره شهر که میخواست نیروهای بسیجی را به جبهه اعزام کند در اواخر ماه مبارک رمضان، عید سعید فطر که در گلزار شهدا در قلعه تسمه دره شهر برگزار گردید. نیروهای بسیجی آماده اعزام شدند و مسئولیت آنها را به عبدالحسین پالیزبان دادند. با اصرارخود شهید اسمش به لیست نیروهای اعزامی اضافه شده بود و در همان عید سعید فطر به جبهه اعزام شد.
شهید جزو گردان ۵۰۵ محرم بود که عملیات والفجر ۳ در مهران محور کله قندی بین نیروهای اسلام و نیروهای بعثی شدت گرفت و نیروهای بعثی کله قندی را که از حساسترین منطقه نظامی بود به تصرف خود درآوردند و در همان جا بود که پاسدار اسلام و قرآن نوزدهم مرداد ۱۳۶۲ در شب عملیات بوسیله مین مجروح و سپس توسط تیربار نیروهای بعثی به آرزوی دیرینهاش که همان شهادت در راه خداوند متعال بود رسید. مزار شهید در زادگاهش قرار دارد.
انتهای پیام/