گفتگو با نویسنده حوزه ایثار و شهادت به مناسبت هفته کتاب
میترا کمالی‌فر نویسنده حوزه ایثار و شهادت می‌گوید: هیچ وقت به فکر نوشتن نبودم و علاقه‌ای هم به نوشتن نداشتم، اما در یک سفر معنوی که به قرارگاه امیرالمؤمنین (ع) و سنگر شهید «علی غیوری زاده» که آن موقع هنوز جاویدالاثر بودند داشتم مرا شیفته نوشتن از شهدا کرد.

به گزارش نوید شاهد ایلام، هفته کتاب و کتابخوانی، یک فرصت طلایی است که پای صحبت نویسندگان حوزه ایثار و شهادت بنشینیم و از تجارب آن‌ها برای ارتقای سطح تولیدات این حوزه بهره ببریم، به همین مناسبت پای صحبت یکی از عزیزانی نشستیم که بیش از دوازده اثر در حوزه دفاع مقدس دارد.


نوید شاهد: لطفاً خودتان را معرفی بفرمایید.

میترا کمالی‌فر هستم. دارای مدرک سطح دوم علوم حوزوی و کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، نویسنده‌ی دفاع مقدس و دارای دوازده عنوان کتاب در حوزه‌ی دفاع مقدس.


نوید شاهد: نقطه‌ی شروع نوشتن شما کی و کجا بود؟

من علاقه‌ای به نوشتن نداشتم! دوران راهنمایی عضو بسیج محله شدم. سال سوم دبیرستان بودم که از طرف بسیج از هر پایگاه گروهی را به قرارگاه امیرالمؤمنین (ع) بردند. مناسبتش را یادم نیست، ولی شب را آن‌جا ماندیم. غروب کنار سنگری، روحانی همراه کاروان برایمان صحبت کرد. می‌گفت سنگر علی غیوری‌زاده است. مفقود‌الاثر است می‌گفت امشب برای بازگشت علی دعا کنید.

اولین بار بود اسم علی غیوری‌زاده را می‌شنیدم. بچه‌ها گروه گروه داخل سنگر‌ها می‌رفتند. هنوز صدای یکی از خواهران که فراز‌هایی از دعای کمیل را می‌خواند در گوشم است. کسی که سال بعد که به حوزه رفتم فهمیدم طلبه است. همه چیز برایم تازگی داشت. محیط قرارگاه آرامش عجیبی داشت! مخصوصاً شب زمانی که سکوت همه جا را فرا گرفت. بعضی از بچه‌ها ضبط صوت همراهشان داشتند و گوشه‌ای زیارت عاشورا گوش می‌دادند بعضی‌ها چفیه‌ای روی خاک انداخته و سر بر خاک پاک قرارگاه گذاشته بودند. خیلی‌ها نخوابیدند و من را به بیداری و تماشایشان وادار کردند. نمی‌دانم کی بودند و از کدام پایگاه‌ها، از من بزرگ‌تر بودند یا رشد عقلی‌شان بیشتر از من بود، هر چه بودند از من جلوتر بودند. همه چیز از آن شب شروع شد! روز بعد قرارگاه را ترک و به خانه‌هایمان برگشتیم. غروب آن روز به یاد روز قبل که در آن محیط پر از آرامش بودیم قلم در دست گرفتم و شروع به نوشتن کردم.

از آن روز به بعد هر جا سخن از شهدا بود با اشتیاق گوش می‌دادم. چندی بعد از سفرمان به قرارگاه علی غیوری از سفر برگشت، شاید دعای آن شب بچه‌ها او را وادار به برگشت کرد. لازم به ذکر است سردار شهید «علی غیوری‌زاده» پس از شرکت در عملیات‌های زیادی از جمله والفجر ۳، کربلای ۱، والفجر ۱۰، نصر ۴، کربلای ۱۰ و ده‌ها عملیات دیگر شرکت داشت. آخرین مسئولیت وی فرماندهی گردان ۵۰۳ شهید بهشتی بود که ۲۹ خرداد ۱۳۶۷ در حال دفع تک ارتش عراق در مهران به شهادت نایل آمد. پیکر مطهر او پس از دوازده سال و چهارماه و ۲۵ روز، یک کیلومتر عقب‌تر از خاکریز گردان ۵۰۳ شهید بهشتی شناسایی شد. 

چند سال بعد فرمانده‌ی پایگاه بسیج شدم، هر بار از خاطرات شهید غیوری‌زاده می‌شنیدم حسی در درونم به من می‌گفت می‌توانم از او بنویسم. سال ۱۳۸۸ شروع به جمع‌آوری خاطرات این شهید عزیز کردم. برای مصاحبه با همرزمانش گروهی از بچه‌های پایگاه را با خود می‌بردم و در محضر هم‌رزمان شهید درس‌ها از خاطرات غیوری‌زاده گرفتیم. سال ۱۳۹۰ حاصل تلاش‌هایم با عنوان «سر به دارانی که سردار شدند» به چاپ رسید.


نوید شاهد: آثار و تألیفات خود در حوزه ایثار و شهادت ذکر کنید.

  • کتاب سر به دارانی که سردار شدند خاطرات سردار شهید علی غیوری‌زاده فرمانده گردان ۵۰۳ شهید بهشتی که اخیراً با عنوان غیور لشگر چاپ شده است.
  • کتاب به نام مادر زندگینامه‌ی داستانی شش نفر از همسران شهدا که دارای یک فرزند هستند
  • فرشته‌های بی‌نشان زندگینامه‌ی داستانی همسران و مادران شهدا
  • کتاب بابای بهار خاطرات سردار شهید غلام ملاحی فرمانده‌ی طرح و عملیات لشگر ۱۱ امیرالمؤمنین (ع)
  • کتاب آیه‌های مهربانی خاطرات هفت نفر از زنان امدادگر و پرستار ایلامی
  •  آموزگار فداکار خاطرات معلم شهید حجت‌اله گوهری
  •  رمان عشق پایدار آزاده‌ی سرافراز غلامحسین جوزیان به روایت همسرش سرکار خانم زینب جوزیان
  •  کتاب دیدار آخر خاطرات معلم شهید علی محمد جمال الدینی
  •  کتاب سردار سربرز خاطرات مردم ایلام از ایام شهادت سردار دل‌ها حاج قاسم سلیمانی
  • مجموعه شش جلدی شهدا از نگاه خانواده شامل: جاویدالاثر عبدالمجید امیدی، شهید یحیی شکربیگی
  • شهید فتح اله بختی شهید محمدقبادیان شهیدان عزیز و مجید کشکولی و شهید رحمان خدری‌پور
  • خاطرات سرهنگ پاسدار سیدماشائالله رحیمی از فرماندهان زمان جنگ که در حال ویرایش است.
  •  خاطرات سرهنگ پاسدار حمید الماسی‌زاده از فرماندهان زمان جنگ که نگارش آن به اتمام رسیده است.

نوید شاهد: کدام یک از آثارتان را بیشتر دوست دارید؟

من همه‌ی کتابهایم را دوست دارم وقتی پای صحبت مادران شهدا می‌نشینم انگار روضه برایم می‌خوانند مادری که با ذوق از فرزندش می‌گوید از کودکی و شیرین زبانی‌اش، از مدرسه رفتنش، قد کشیدنش، روز‌های خوش زندگی‌اش، عاشق شدنش و شهادتش... چیزی که مهم است این است که چه چیزی باعث شد این مادر از فرزندش بگذرد... وقتی با همسران شهدا و جانبازان هم کلام می‌شوم عشق واقعی را می‌بینم، عشقی بالاتر و شیرین‌تر ار تمام افسانه‌ها و حقیقت‌های عاشقانه‌ی تاریخ، لیلی‌ها و شیرین‌ها و زلیخا‌های تاریخ سر تعظیم در برابر عظمت عشق همسران شهدا و جانبازان فرو می‌آورند. وقتی همرزمان شهدا از یاران سفرکرده‌شان سخن می‌گویند و اشک می‌ریزند انسان را به خدا نزدیک می‌کنند، وقتی زنان امدادگر سخن می‌گویند معنی واقعی زن را برایم تفسیر می‌کنند، پس نمی‌شود گفت کدام اثر را بیشتر دوست دارم، اما از نظر سبک نوشتن بیشتر به رمان علاقه دارم و اگر خدا توفیق بدهد از این به بعد می‌خواهم در این زمینه کار کنم.


نوید شاهد: برای آنان که علاقه به نوشتن در حوزه‌ی دفاع مقدس دارند چه توصیه‌ای دارید؟

هر کس می‌خواهد از دفاع مقدس بنویسد با عشق وارد این وادی شود، چون اگر غیر از این باشد در نیمه‌ی راه خسته می‌شود. ما به نویسندگان بیشتری نیاز داریم خیلی دیر شروع کرده‌ایم مادران و پدران شهدا دنیا را ترک کردند. در همین یکی دوسال در ایلام خودمان تعداد زیادی از رزمندگان سال‌های دفاع مقدس به شهدا پیوستند و ناگفته‌های زیادی داشتند، ما تا بیست سال دیگر کمتر بازمانده‌ای از جنگ داریم که بتواند از آن سال‌ها بگوید پس وقتمان کم است جنگ ما به گفته‌ی امام راحل یک گنج است و باید تا کسانی هستند که راه رسیدن به این گنج که قسمتی از تاریخ ماست را می‌دانند باید کار کنیم.

 

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده