گاهی اوقات یادم میرفت «اکبر» نیست
به گزارش نوید شاهد ایلام؛ شهید «اکبر مردانی» فرزند شیخ حاتم بیستم شهریور سال ۱۳۵۰ در سراب باغ آبدانان دیده به جهان گشود. وی تحصیلات خود را در دبستان نو چهره سراب باغ آغاز نمود و در حالیکه دانش آموز کلاس دوم ابتدایی بود در آغازین ماههای جنگ تحمیلی عراق علیه ملت مظلوم ایران به تاریخ سوم آذر ماه سال ۱۳۵۹ بر اثر بمباران هوایی سراب باغ مظلومانه به شهادت رسید. مزار این شهید گرانقدر در گلزار شهدای سراب باغ آبدانان قرار دارد.
خاطره مادر شهید
پسرم از همان کودکی یک مرد بود. در امور کشاورزی به پدرش کمک میکرد. باهوش، زرنگ و درسخوان بود. سن و سالی نداشت، ولی دلش به بزرگی دریا بود. قلب رئوفی داشت و در بین خواهر برادرهایش به مهربانی مشهور بود. یک شب قبل از شهادتش پای چراغ درس میخواند پدرش به او گفت چراغ را بده. او ناخودآگاه گفت: من فقط امشب هستم، چراغ را از من نگیرید. فردای آن شب صدامیان با قساوت تمام، چراغی را از خانهام خاموش کردند که تا ابد در غم هجرانش میسوزم و میسازم.
وی ادامه داد: من و پدر اکبر سواد نداشتیم، اما شوق آموختن در اکبر قابل توصیف نبود به همین خاطر معمولاً میرفت پیش دامادمان و او به پسرم درس میداد و امتحان از او میگرفت.
آن سال تا مدت ها هر روز با حسرت نظارهگر رفتن بچهها به مدرسه بودم گاهی اوقات یادم میرفت اکبر نیست و منتظرش میماندم که از مدرسه بیاید و صدایم بزند. فقط مادرانی که فرزندشان را از دست دادهاند میدانند من چه دردی میکشم. درد یک سوخته را سوختهها میفهمند، روضۀ سخت مرا اهل سما میفهمند.
او می گوید: هر روز با اشک چشمانم قاب عکس اکبرم را شستشو می دهم اما اندوه دلم هیچ وقت شستنی نیست.
الان که دوست های پسرم را می بینم و جایگاهی دارند و باری از دوش مردم بر می دارند خوشحال می شوم، آنها هم اکبرم هستند.
انتهای پیام/