یادداشتی برای شهیدان شهرم دره شهر
سال‌ها از کوچ پرستو‌های عاشق می‌گذرد. سال‌ها از پرواز آن سرو‌های رشید که ساده و بی ادعا و با اخلاص رفتند، می‌گذرد اماجای خالی شان احساس می‌شود. هنوز نسیم یاد آن نسل زلال و باصفا در کوچه‌های شهر وقتی وزیدن می‌گیرد احساس غرور می‌کنیم. به راستی شهدا اعتبار این سرزمین بودند.

به گزارش نوید شاهد ایلام، اینجا زیر این آسمان آبی خدا، شهری است که درکنار رود "سیمره"، تاریخی کهن را بر برگ برگ خاطراتش نهفته دارد.
اینجا شهر تاریخ و تمدن است. اما از همین تپه‌های تاریخی، از همین کوه‌های سبز و سربلند، جوانانی روییدند و حماسه‌ها آفریدند و تاریخ ساز شدند. بچه‌های صاف و زلال و خاکی پوشی که در سال‌های گلوله و باروت و آتش، بی ادعا، در اعزام‌هایی عاشقانه، به جبهه رفتند و در سنگر‌های اخلاص و مردانگی و ایثار، پشت خاکریز‌ها جانفشانی کردند تا وطنمان ایران، سربلند بماند.

حالا اگر چه شهرم آرام است، اما نام‌ها و یاد‌ها و عکس متبرک شان در خیابان ها، ما رامی بینند و نگران امروز و فردای ما هستند، همچنان که دیروز تا مرز شهادت رفتند.
حالا هوای دلم، به یادشان ابری است:
باران ببار!
برتن این دشت گلگون
که دل‌هایی عاشقانه
به پایش پر زدند
باران ببار!
بایادآن لاله‌های عاشق
که تشنه‌ی جرعه‌ای
ازعشق آن
خوبان روزگاریم هنوز!

زمان می‌گذرد. سال‌ها از کوچ پرستو‌های عاشق می‌گذرد. سال‌ها از پرواز آن سرو‌های رشید که ساده و بی ادعا و بااخلاص رفتند، می‌گذرد اماجای خالی شان احساس می‌شود. هنوز نسیم یاد آن نسل زلال و باصفا در کوچه‌های شهر وقتی وزیدن می‌گیرد احساس غرور می‌کنیم.
اصلاً آن شهیدان خدایی، اعتبار این سرزمین بودند و مدال افتخار وطن شدند. هنوز وقتی چشممان به عکسهایشان می‌افتد و آن نگاه‌های مهربان رامی بینیم باخود زمزمه می‌کنیم:
کجایید‌ای شهیدان خدایی...

یادداشت از خادم الشهدا دکتر اعظم عموزاده- فرزند جانباز

 

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده