مادران جبهه، مادران انتظار
به گزارش نوید شاهد ایلام؛ با شلیک گلولههای دشمن بعثی به خاک وطن، قیامتی برپا شد و انگار کربلایی دیگر در راه بود. دلهایی که به شوق دفاع جانانه از میهن، نینوایی شدند و پرچم غیرت و مردانگی را برافراشتند. انگار آمدنشان به این جهان برای رسالتی بود که بر دوش داشتند تا آن را با خون پاک خود به پایان برسانند.
زمین بار دگر نظارهگر جانفشانی و ریخته شدن خون نیک سیرتان آسمانی بود. چه مادرانی که چشم به راه بودند و گهواره کودکانشان را با دستان پینهبستهاش تاب میدادند و در لالایی محزونشان انتظار را معنا میکردند. چه مادران چشم انتظاری که هنوز هم چشم به راهند تا فرزند خود را بار دیگر در آغوش گیرند و قصهی رنج سالها دوری را برایشان بگویند. هنوز هم سفره را که پهن میکنند یک بشقاب برای گمشده خود روی سفره میگذارند، گویی هنوز منتظر است که فرزندش از راه برسد. چه مادرانی که در چشم انتظاری، چشمانشان خاموش شد و به فرزند خود پیوستند.
مادری میگفت که فرزندش گل میخک دوست میداشت و این مادر هر سال چندین گلدان میخک میکاشت و به یاد جگرگوشهاش بین هیأتها پخش میکرد.
مادرانی که سالهاست داغ فرزند دلبندشان بر شانه هایشان، سنگینی میکند. مادرانی که برای تسکین داغ فرزند خود لباسهای رزمشان را به آغوش میگیرند و با آنها درد و دل میکنند. در دل مادران شهید، غمی هست که کلمات توان بیان آن را ندارند. این غمها شعرهایی حماسی هستند. واژه واژهی غمهایشان، پر از لحظههای پروازند. باید حرفهایشان را شنید. نگاههایشان را قاب گرفت. اینها مادرانی هستند که پهلوانان جبهه را در دامان پاک خود پرورش دادند. باید پای حرفهایشان نشست تا خاطرههای حماسی فرزندانشان فراموش نشود. مادران جنگ، مادران جبهه، مادران انتظار، مادران ایثار همیشه روی چشم ما جای دارند.
خادم الشهدا دکتر اعظم عموزاده، فرزند جانباز